شهید مفقودالاثری که در ماه رمضان، منزلگاه او هیأت بود
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی، صدای گریهی نوزادی طنین انداز شد و لبخند شادی را میهمان لبها کرد. نامش را «خسرو» گذاشتند؛ او پادشاه دلها شد و با شیرین زبانی و رفتار نیکو، همه را شیفتهی خود کرد.
دوران کودکی خود را را پشت سر گذاشت و الفبای دانش را در دبستان «فخرداعی» آغاز کرد. دوران راهنمایی را در آموزشگاه «مهران» و دبیرستان را در «جابربن حیان» با موفقیت پشت سر گذاشت.
شهید «خسرو دوازه بان» با قرآن و نماز مأنوس بود؛ با آوای ملکوتی اذان صبح، چشم میگشود و به مسجد میرفت تا روزش را با عشق و اظهار عبودیت خدا آغاز کند. در ماههای رمضان و محرم و صفر، حسینیه و تکیه و هیأت، مأوای جان او بود.
با طلیعهی انقلاب اسلامی، بی تاب و مشغول خدمت بود، اما فرمان امام (ره)، راه را روشن کرد و او از ژاندارمری گریخت تا به آغوش مردم انقلابی پناه ببرد و به صف مبارزان بپیوندد.
جسورانه اعلامیههای امام را میان مردم پخش میکرد و قطار مبارزه را به پیش میبرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وارد تربیت معلم شد و با مدرک فوق دیپلم به خدمت آموزش و پرورش درآمد تا یار و هدایتگر دانش پژوهان این مرز و بوم باشد.
جنگ آغاز شد و دشمن بعثی پای تجاوز به خاک مقدسی گذاشت که به خون شهدای انقلاب تطهیر شده بود؛ در آن زمان، شهید دروازه بان به حوزهی علمیه رفته بود تا دانش دینی خود را بیفزاید.
به جبهه اعزام شد و در گروه جنگهای نامنظم به دفاع از دین و وطن پرداخت و دلیرانه جنگید و دفاع کرد و در یکی از روزهای گرم و تفتیدهی جنوب، در ۷ مرداد ماه ۱۳۶۱ «عملیات رمضان» در پاسگاه زید، در محاصرهی دشمن قرار گرفت و از آن روز، چشمها در انتظار دیدنش و گوشها در انتظار خبری از او، به در ماند.
او مفقودالاثر شد و مادرش هرگز برایش مجلس ختمی نگرفت و در انتظار بازگشتنش چشم به در دوخته، و یاد و خاطرهی مهربانی هایش التیام بخش دل بی تاب او و خانواده است. هرکجاهست خاکش، دشتی از شقایق به ارمغان آورده و یادش از یادها نخواهد رفت.
انتهای پیام/