روایت یک معلمِ جانباز از عشق به دانشآموزان
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ «حسین منصوری» جانباز ۱۰ درصد دفاع مقدس متولد استان بوشهر در سن ۱۸ سالگی به جبهه اعزام میشود و مشوق اعزامش به جبهه را خانواده خود میداند. وی یک سال بعد از جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۰ با عشق و علاقه وارد آموزش و پرورش به عنوان معلم حق تدریس شد و در سال ۱۳۶۷ زندگی مشترک خود را آغاز کرد. پس از ۱۳ سال از زندگی مشترکشان، خداوند فرزندی به آنها عطا میکند که او را هدیه سفر خود به مکه در عرفات میداند. فرزند او هم اکنون مانند پدرش دانشجو دانشگاه فرهنگیان است و به تحصیل در همان راه پدر ادامه میدهد. گفتگویی با این معلم جانباز داشتیم که در ادامه میخوانید.
انگیزهام از رفتن به جبهه برای دفاع از میهن و اسلام بود
منصوری در ابتدای گفتگو درباره انگیزه خود از رفتن به جبهه بیان داشت: اگر کسی سخنان ردههای بالا و سران حزب بعث، کتابها و مقالات را مطالعه کند بیشتر از اهداف پلید دشمن آگاه میشود. یکی از سران حزب بعث یک جمله معروف درباره جنگ تحمیلی دارد و آن این است؛ «خنده دار است که کسی بگوید ما بخاطر شط العرب و اختلافات مرزی با ایران وارد جنگ شدیم، هدف ما نابودی جمهوری اسلامی در این کره خاکی است.» وقتی متوجه میشویم دشمن با این هدف زشت و ناپاکی وارد خاک مهین شده است، جز دفاع کردن راهی برای غیرتمندان این دیار نبوده و نیست.
روحیه جهادی در جنگ تحمیلی باید دوباره زنده شود
این جانباز معزز افزود: در طول هشت سال جنگ تحمیلی به طور مستقیم و غیرمستقیم، هشت کشور با تمام تجهیزات نظامی، نیروهای انسانی و هزینههای بالایی که از کشورهای دیگر برای این جنگ خرج میشد تا نظام را از پا در بیاوردند، برای همیشه بینتیجه ماند و تنها یک راه برای پیروزی وجود داشت آن هم روحیه جهادی و بسیجی رزمندگان بود. حال اگر میخواهیم همانند گذشته بر مشکلات بزرگ این کشور غلبه کنیم بایستی آن روحیه جهادی زمان هشت سال جنگ تحمیلی را دوباره زنده کنیم.
به کشورم افتخار میکنم
وی با اشاره به سختیهای زمان جنگ بیان کرد: وقتی به طور رسمی جنگ آغاز شد تجهیزات نظامی در کشور اندک بود و مسئولین به ما تذکر میدادند که تیرها را بصورت سهمیه بندی برای شلیک به دشمن استفاده کنید، بنده وقتی پس از گذشت ۴۴ سال از جنگ تحمیلی، شاهد اختراع موشکهای نظامی در کشور هستم که قدرت نقطه زن آنها ۲۰۰۰ کیلومتر قلب دشمن (اسرائیل) را تکان میدهد، افتخار میکنم، چون با پوست و استخوانم آن سختیها زمان جنگ را چشیدهام.
اگر به گذشته برگردم باز شغل معلمی را انتخاب میکنم
گفتگوی ما از سرنوشت جنگ به شغل زیبای معلمی رسید و منصوری حکایت انتخاب شغل معلمیاش را اینگونه بیان کرد: بعد از جنگ تحمیلی، زمینه شغلی در ادارات مختلف برایم فراهم شد، اما با توجه به اشتیاقی که به معلمی داشتم وارد آموزش و پرورش شدم. با وجود آگاهی به سختیهای شغل معلمی در سال ۱۳۶۰ از قبیل کم بودن درآمد و رفت و آمد به روستاهای محروم جهت تدریس، اما باز هم عشق به معلمی باعث شد که این راه را انتخاب کنم.
منصوری در ادامه گفت: اگر به گذشته در دوران جوانی برگردم دوباره شغل معلمی را انتخاب میکنم و هر آنکس که بتواند معلم خوبی باشد خیانت کرده است که به کار خوب دیگری وارد شود، چون معلم در یک برهه زمانی در زندگی افرادی که به عنوان دانش آموز قرار میگیرند، بسیار تأثیرگذار است. یک معلم میتواند انسان را به اوج علاء برساند و به همان اندازه میتواند از نظر معنوی آن را به ذلت بکشاند.
رابطه معلم با دانش آموز رابطه انسان با کمال انسان است
«حسین منصوری» معلم را تنها دوست و همراه همیشگی دانش آموز از ابتدای زندگی تا آن وقت که زندگی خود را به صورت مستقل شروع کند دانست و گفت: گاهی به دانش آموزان خود درباره شغل معلمی میگویم که معلم مانند شغلهای دیگر نیست و نخواهد بود، چون برای یک معلم سرنوشت دانش آموزش مهم است وقتی ببیند که دانش آموز خود در درجات عالی زندگیاش موفق است خدا را سپاس میگوید و او همانند والدینش خوشحال میشود. رابطه معلم و دانش آموز یک رابطه جاوادنه و همیشگی است، رابطه انسان با کمال انسان است، درست است حقوق و مزایا معلم به نسبت تلاشش بسیار اندک است، اما شغلی بسیار شیرین است که شیرینی این شغل را هنور در بازنشتگی میچشم و لذت میبرم.
وی در ادامه از لحظههای شیرین این شغل گفت: وقتی دانش آموزانم بعد از سالها مرا در مکانی یا خیابان از دور میبیند با اشتیاقی زیاد به سمت من میآیند و اسم مرا بلند صدا میزند خوشحال میشوم و این لحظهها که تجربه میکنم خدا را با خوشحالی سپاس میگویم و این لحظهها برایم همیشه دلنشین و تکرار نشدنی است.
معلم عاشق، عاشقانه انسان را هدایت میکند
وی در خصوص معلمان آینده گفت:شغل معلمی را از سر عشق و علاقه انتخاب کنید. معلم باید عاشق باشد تا انسانی خوب و مفید برای جامعه اش تربیت کند. معلم عاشق، عاشقانه تدریس میکند، عاشقانه دل میسوزاند و عاشقانه هدایت میکند و بدانید اگر عاشقانه هدایت کنید، نسلی تربیت میشود که کشور و سرنوشت این کشور و انقلاب برایش مهم و با ارزش است، آنقدر با ارزش که جان خود را برای مهینش میدهد همانند معلمانی که در دفاع مقدس افرادی زیادی را تربیت کردند و هم اکنون نتیجه آن تربیت خوب را در گلزارهای شهدای سراسر ایران میبینید.
بنده به جوانان میگویم به گلزار شهدا بروید و از نزدیک ببییند که نیمی از آنان معلمان و دانش آموزان بودند. همانطور که معلم رزمنده دانش آموز رزمنده تربیت کرد و هر دو در کنار هم برای دفاع از میهنشان جنگیدند و به شهادت رسیدند. آنان وظیفه سازمانی برای دفاع از کشور نداشتند، اما یک تربیت خوب وسالم باعث شد آنها را به درجه علاء که همان شهادت است برساند.
معلمان ذکر خدا را به دانش آموزان بیاموزید
بنده به عنوان یک بازنشته در شغل معلمی به معلمان آینده توصیه میکنم، در هر مقطع و هر رشتهای تدریس میکنید یاد و نام خدا را فراموش نکنید و به دانشآموز خود هم بیاموزید. کلاس خود را با فضای معنوی پر کنید.
معلم سرنوشتساز
منصوری از حضور پدر شهیدی در زندگیاش میگوید که سرنوشتش را ساخت. وی معلم کلاس اول ابتداییاش را که به تازگی از دست داده اولین معلم زندگیاش دانست و گفت: بنده امسال معلم کلاس ابتدایی هم را که تا قبل از آسمانی شدنش با او در ارتباط بودم، از دست دادم، او بهترین معلم سرنوشت ساز زندگیام بود.
وی با بغضی از دلتنگی ادامه داد: زنده یاد «حاج سید حسن رضوانی» پدر شهید «سید احمد رضوانی» معلم کلاس اول ابتدایی من بود. زحمات او را هیچگاه فراموش نمیکنم، او از ابتداییترین وسایلها در سال ۱۳۴۷ در کلاس درس به ما آموزش میداد.
شاید برای مخاطب این موضوع خیلی ساده باشد که میخواهم از آموزش آن معلم مهربان بگویم، ما بچههای جنوب در آن زمان برف را ندیده بودیم، به درس فصلها که رسیدیم آقای رضوانی پنبهی ریز شده را سرکلاس میآورد و روی سرِ ما میریخت و میگفت بچهها ببیند این برف است، برایم کارهای او جالب و دلنشین بود، بسیار مهربان، فروتن و متواضع بود. برایش بهشت برین را از خداوند سبحان میخواهم.
دعای یک معلم برای جوانان
این معلم عاشق در پایان خاطرنشان ساخت: دعا میکنم برای جوانان این کشور و از دخترانم درخواست میکنم روش زندگی خود را از حضرت زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س) الگوبرداری کنند، از پسرانم میخواهم از آقا علی بن ابی طالب (ع) و وجود نازنین معلم جهانیان رسول اکرم (ص) الگو برداری کنند تا بتوانند در این تندباد حوادث که دشمن با هر وسیلهای که قصد دارد هویت آنها رابگیرد، انشاالله از این گردباد دشمن سربلند و پیروز بیرون بیایند.
گفتگو از حدیثه کامیاب