برگرفته از خاطرات رزمندگان بوشهری دفاع مقدس؛
«در آن لحظه پر از اضطراب، شهید علیرضا ماهینی مدام از ما میخواست ذکر بخوانیم و خصوصاً آیــه هشت سوره یس را قرائت کنیم. آیه ای که بعداً در تمامی سالهای جبهه ورد زبان بچه‌های رزمنده بخصوص بچه‌های گروه شناسایی بود ...» ادامه این خاطره را در متن خبر بخوانید.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ جانبازان «جمشید شکوهی و اسماعیل ماهینی» از گروه جنگهای نامنظم استان بوشهر که به سرپرستی شهید علیرضا ماهینی معروف به مالک اشتر شهید دکتر مصطفی چمران بود، روایت می کنند: در عملیات انفجار سد کرخه چند گروه بودیم که گروه شهید «علیرضاماهینی» یکی از آن گروه ها بود.

معجزه سوره یس در عملیات سد کرخه

هنگام عملیات گروه سی و سه نفری ما می‌بایست سد کرخه را منفجر می‌کرد. با این کار منطقه ی تحت اشغال عراقی‌ها را آب فرا می‌گرفت و آنها مجبور بودند چند کیلومتر عقب نشینی کنند.

شب عملیات ما دوازده بشکه «تی ان تی» را بر پشت خود گرفتیم و با کمک یکدیگر تا توانستیم فشنگ و بقیه تجهیزات دور کمرمان بستیم. در گروه ما افرادی با سنین مختلف بودند، از من که سیزده ساله بودم تا پیرمرد هفتاد ساله همراه با تجهیزات سوار بر قایق شدیم.

قایق‌ها ما را تا نزدیک کانالی که به محل عملیات ختم می‌شد بردند. وقتی به کانال رسیدیم آفتاب غروب کرده بود. همان جا نماز مغرب و عشا را خواندیم و قرار شد عملیات را ساعت سه بامداد آغاز کنیم.

بنابراین همراه با بشکه‌های پر از تی آن تی کیلومترها راه رفتیم. ما در محور وسط عملیات قرار داشتیم و دو گروه عمل کننده نیز در سمت راست و چپ ما قرار داشتند.

حدود ساعت دوازده نیمه شب نقطه شروع عملیات رسیدیم، اکنون همراه با شهید ماهینی در فاصله سیصد یا چهارصد متری سد قرار داشتیم نیروهای شناسایی قبلاً عمق آب را اندازه گرفته بودند بر اساس گزارش، آنها عمق آب از یک تا سه متر متفاوت بود برای رسیدن به سد باید طوری در حاشیه آب حرکت می‌کردیم که دشمن متوجه حضور ما نشود.

نیروهای دشمن به طور مرتب بر روی سد نگهبانی می‌دادند. ما در گروه خود دوازده نفر نیروی خفه کننده داشتیم وظیفه آنان از بین بردن نیروهای نگهبانی بر روی پل بود آقای غلامی، ناصر میرسنجری، حسین مقاتلی و چند نفر از بچه های تهران و قم عضو این گروه بودند.

آنان جلوتر از ما راه افتادند و خود را به نزدیکی سنگر عراقیها رساندند و منتظر ماندند تا آخرین نگهبانی که چند متری سنگر ایستاده بود نیز وارد سنگر شود. در آن لحظه پر از اضطراب، شهید علیرضا ماهینی مدام از ما میخواست ذکر بخوانیم و خصوصاً آیــه هشت سوره «یس» را قرائت کنیم آیه ای که بعداً در تمامی سالهای جبهه ورد زبان بچه های رزمنده بخصوص بچه‌های گروه شناسایی بود. 

وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ سَدّٗا وَ مِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَيۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ

گروه خفه کننده جلو رفتند و نگهبانان عراقی را از بین بردند. بعد از آن همه بچه ها با تکبیر به روی سد هجوم بردند با صدای الله اکبر عراقی ها وحشت زده شدند ما توانستیم تی ان تی‌ها را به سد برسانیم.

عراقی ها را مشغول کرده بودیم تا بچه های تخریب کارشان را انجام دهند سپیده دم سد منفجر شد اما چون یک سد خاکی روی جاده قرار داشت آنگونه که انتظار میرفت آب به سمت مواضع عراقیها نرفت.

در آن عملیات ما یک شهید و یک زخمی داشتیم یکی از رزمندگان به نام قائمی به شهادت رسید و رضا موسوی نیز زخمی‌شد.

آن روز رادیو عراق به دروغ میگفت ما سی و سه ایرانی را کشتیم و تانکهایشان را منهدم کردیم در حالی که ما تانکی همراه نداشتیم و بزرگترین مهماتمان در آن عملیات آرپی چی هفت بود.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده