خاطرات سردار«محمدرضا حسنی سعدی» از دوران اسارت(بخش سوم):
اسیران با هر سلیقه، قومیت و مسلک، بر حیاتی بودن وجود «رادیو» اتفاق نظر داشتند و در حفظ و حراست آن کمال همت را می گماشتند و همه ی گوش ها، منتظر شنیدن اخبار صدای جمهوری اسلامی ایران بود.
نوید شاهد کرمان، بخش سوم از خاطرات سردار «محمدرضا حسنی سعدی» از دوران اسارت که در کتاب «رادیو» به چاپ رسیده است را مرور می کنیم:

...چند روز بعد مشکل حل شد و یک رادیو از جایی که اصلا امید نمی رفت و هیچ کس باور نداشت به دست آمد. جریان مثل بمب، در میان اسرای اردوگاه صدا کرد. هر کس به گونه ای شکر خدا را به جای می آورد. برخی به یکدیگر محرمانه تبریک می گفتند. گل لبخند بر لبان خشک و غم زده برادران جان گرفت و انگشت های اشاره به طرف فرد یا افراد مسئول و دست اندرکار حل جریان نشانه می رفت.

نگاه های نگران اسرا، ناخواسته مسئولین اردوگاه را تعقیب می کرد و افکار پریشان، منتظر اخبار و برنامه های صدای جمهوری اسلامی بود.

با گذشت یکی دو روز از ماجرا، دشمن کوچکترین اطلاعی از آن چه اتفاق افتاده بود نداشت و از جریان بویی نبرده بود. بنابراین مطمئن شدیم که نگهبان ها از قضیه بی خبرند.

کسی که مسئولیت نگهداری رادیو را بر عهده داشت، با به جان خریدن خطرات بسیار، در اندیشه جاسازی مطمئن و نگهداری آن بود. بالاخره هم با تمهیدات فراوان، طوری آن را مخفی کرد که به قول معروف به عقل جن هم نمی رسید.

حتی مسئول آسایشگاه که از همه چیز مطلع بود، از جای رادیو کم تر خبر داشت، زیرا حجم آن کم شد، پوسته آن معدوم گردید، بلندگوی آن باز شد و برای استفاده از آن گوشی تهیه شد.
جالب تر از همه این که تناسب کیفیت به دست آمدن رادیو با الهام از آیه ی شریفه ی مذکور در صدر این مقاله باعث شد که اسرا نام رادیو را بگذارند «مائده».

این رادیو وقف حضرت عباس شد و گاهی وقت ها به نام سفره ی حضرت ابوالفضل(ع) هم نامیده می شد. ابهت نام مبارک حضرت ابوالفضل(ع)، قداست و برکت آن و لطف و عنایت علم دار امام حسین(ع) به سربازان او، برای همیشه و تا آخر حافظ و نگهدار رادیو بود و سفره ی مبارک حضرت ابوالفضل(ع) در حصاری از دعا و امن یجیب نگهداری می شد.

شراره های عشق به مکتب و ولایت از نهاد هر اسیری به آسمان زبانه می کشید. هرگاه مطلب، خبر و یا خطبه ای از سفره گرفته می شد، نیلوفر سبز دعا بر ساق های دست ها تا آستان دوست بالا می رفت و به آن حال و هوا، قداست خاصی می بخشید.

حرمت و عزت رادیوی وقفی به حدی بود که غالبا چهارشنبه ها، همگی برای حفظ و سلامتی آن دست بر دعا بر می داشتند. اسیران با هر سلیقه، قومیت و مسلک، بر حیاتی بودن وجود رادیو اتفاق نظر داشتند و در حفظ و حراست آن کمال همت را می گماشتند و همه ی گوش ها، منتظر شنیدن اخبار صدای جمهوری اسلامی ایران بود.

ادامه دارد...
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده