گفتگو با نویسنده کتاب؛
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۳
نوید شاهد_ در سالروز تولد مرضیه حدیدچی، نویسنده کتاب "زنی از تبار الوند" - ناگفته‌های مادر انقلاب از تلخ و شیرینی‌های دوران مجاهدت و ایستادگی - درباره زندگی این بانوی بزرگ گفتگویی کرد.

به گزارش نوید شاهد همدان، مرضیه حدیدچی(دباغ) از بانوان تاثیرگذار در انقلاب و تاریخ ایران اسلامی است، به طوری که درباره خدمات و زحمات این بانوی برجسته می‌توان سال‌ها کتاب و داستان نوشت.

مونا اسکندری نویسنده جوان همدانی بخشی از زندگی خانم دباغ را به رشته تحریر درآورده و در کتابی با عنوان "زنی از تبار الوند" جمع بندی کرده است. در گفت و گویی با این بانوی نویسنده با بخشی از زندگی "مادر انقلاب" آشنا می شویم.

نوید شاهد همدان: خانم اسکندری لطفا درباره شخصیت خانم دباغ اندکی توضیح دهید؟

اسکندری: خانم حدیدچی یک شخصیت بین‌المللی هستند که نه تنها در همدان و ایران، بلکه در عراق، سوریه و لبنان شناخته شده هستند. خانم دباغ از نظر شخصیتی از همان دوران کودکی، بسیار کنجکاو بود و در خانواده‌ای بزرگ شد که در قبال کنجکاوی‌های وی با روی باز برخورد شده و جواب مثبت می‌دادند.

نوید شاهد همدان: از آنجایی که شما تحقیقات گسترده‌ای درباره خانم دباغ انجام دادید، اندکی درباره زندگی خانوادگی ایشان بفرمایید؟

اسکندری: پدر خانم دباغ در زمان کودکی ایشان، تنها کتاب‌فروشی همدان با نام ایرانشهر را اداره می‌کرد و بسیار اهل مطالعه و فردی ادیب بود که از همان دوران کودکی فرزندان را با تعالیم و معارف قرآنی، احکام، داستان‌ها و روایت‌های تاریخی و قرآنی آشنا کرده بود، مادر و مادربزرگ ایشان نیز از گذشته‌های دور معلم قرآن بودند و بسیاری از بانوان همدانی تحت تعلیمات مادر و مادربزرگ خانم دباغ، قرآن را فراگرفتند و همه این عوامل باعث شده بود که فرزندان این خانواده از کودکی در مسیر علم و قرآن قدم بردارند.

نوید شاهد همدان: درباره زندگی متاهلی خانم دباغ بفرمایید؟

اسکندری: خانم حدیدچی در سن پایین با محمدحسن دباغ که از متدینان زمان خود بود، ازدواج می‌کند و همسر ایشان نیز از همان ابتدا با روحیه کنجکاوانه، شجاعانه و پر شروشور خانم حدیدچی کنار می‌آید و سدی در برابر تمایلات ذهنی و فکری وی نمی‌شود و اجازه می‌دهد در دوره‌ای که هیچ بانویی برای تعالیم دینی وارد حوزه علمیه نشده، دروس حوزوی را تحت تعالیم اساتید بزرگی همچون آیت‌الله سعیدی، کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری و اساتید مختلف در مسجد فراگیرد.

نوید شاهد همدان: آیا همسر ایشان نیز در فعالیت های سیاسی فعالیت می کردند؟ مخالفتی با همسر خود نداشتند؟

اسکندری: محمد حسن دباغ نیز جز گروه‌های موتلفه بازار بودند که در همان دوران خفقان اقدام به پخش اعلامیه و جهت‌گیری‌های سیاسی می‌کند و اجازه فعالیت خانم دباغ را در دوره‌های آموزشی و کلاس‌های نظامی می‌دهد و در مقابل این سؤال که چرا اجازه این‌گونه فعالیت‌ها را به همسرش می‌دهد، می‌گوید: «همسرم را برای فعالیت و تلاش در راه رضای خدا آزاد گذاشتم تا ثوابی از خدمات و زحمات وی نصیبم شود» که متأسفانه این بخش از زندگی خانم دباغ و تلاش‌ها و مجاهدت‌های همسر ایشان در طول تاریخ کمتر دیده شده است.

نوید شاهد همدان: تمرکز شما در این کتاب بر روی سفر خانم دباغ به روسیه و بردن نامه برای گورباچف بوده است، در این باره توضیح دهید؟

اسکندری: امام راحل خانم دباغ را مسئول حمل نامه برای گورباچف انتخاب می‌کند که مسئولیت بسیار خطیر و مهمی بوده است ولی امام در بین افراد زیادی که در دور و بَر خود وجود داشتند ایشان را انتخاب می‌کنند زیرا با شخصیت خانم دباغ آشنا هستند و می‌دانند در صورت لو رفتن این نامه و شخص حامل، آزار و شکنجه و حتی ترور، فرد حامل نامه را تهدید خواهد کرد و با این وجود، خانم دباغ به عنوان تنها فرد مورد اطمینان در آن برهه انتخاب می‌شود.

نوید شاهد همدان: درباره فعالیت‌های خانم دباغ در دوران بعد از انقلاب بفرمایید؟

اسکندری: خانم دباغ آموزش‌های نظامی زیادی در لبنان دیده بودند و در عملیات‌های مختلف و جنگ‌های نامنظم زیادی همچون پاوه همراه شهید چمران حضور داشتند که کتاب‌های زیادی درباره خدمات این بانوی مجاهد نوشته‌شده که در برخی از آن‌ها ایراداتی وجود دارد به‌طور مثال از ایشان به عنوان فرمانده سپاه همدان یاد شده، در حالی که خانم دباغ به عنوان فرمانده سپاه غرب کشور به مرکزیت همدان انتخاب شده بودند که به عنوان اولین و آخرین فرمانده زن سپاه در تاریخ کشور بوده‌اند.

نوید شاهد همدان: اندکی درباره زندگی شخصی خانم دباغ توضیح دهید؟

اسکندری: همیشه بُعد مردانه خانم دباغ مورد توجه قرار گرفته و به بُعد زنانه ایشان کمتر پرداخته شده است در حالی که ایشان دارای هفت دختر و یک پسر بودند و تربیت ایشان به‌گونه‌ای بوده که فرزندانشان در سال‌های دور از خانه، بدون حضور مادر و در برخی از مواقع و هنگام حضور پدر در زندان‌های ساواک، زندگی را برخلاف دختران امروزی که نازپرورده بزرگ می‌شوند و کار منزل را دور از شأن و شوکت خود می‌دانند، اداره می‌کردند و به دلیل حساسیت‌های ساواک در بسیاری از موارد فردی از اقوام به منزل آن‌ها سر نمی‌زد و این کودکان در تنهایی و غربت روزگار می‌گذراندند که می‌توان درباره نگاه تربیتی فرزندان خانم دباغ چندین کتاب نوشت.

نوید شاهد همدان: انگیزه شما از نگارش کتاب چه بوده است؟

اسکندری: هنگامی که از استانداری طرح اولیه نگارش این کتاب به من سپرده شد قرار بود که کتابی مختصر برای گروه سنی نوجوانان نوشته شود که خسته کننده هم نباشد ولی به هیچ عنوان مختصر نوشتن کتاب مقدور نشد زیرا مطالب ابتر می‌ماند و خوشبختانه خاطرات ناگفته زیادی در این کتاب جمع‌آوری شد که به دلیل عجله استانداری، دوماه جمع‌آوری خاطرات به طول انجامید و چاپ و ویرایش کتاب نیز یک سال طول کشید، کتاب را دو مرتبه با خانم دباغ مرور کردیم و قسمت‌هایی که نام ایشان برجسته بود را حذف کردند و خوشبختانه استقبال خوبی از این کتاب صورت گرفته و اکنون در مرحله چاپ دوم است و به زبان‌های عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده که رونمایی از کتاب به خاطر کرونا به تعویق افتاده است.

نوید شاهد همدان: درباره سایر تالیفات خود توضیح دهید؟

اسکندری: کتاب عشق هرگز نمی‌میرد خاطرات همسر شهید میرزامحمد سلگی، داستان‌های کوتاه درباره مشکلات جانبازان برای مخاطبین کودک و خاطرات و زندگی‌نامه خانم حکیمه دباغ که همسر ایشان دوران زیادی را در اسارات گذرانده بودند در دست نگارش هستند. 

گفت و گو از سمانه پورعبداله

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده