شهید بهمن ماه;
چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۳
شهید عبدالمجید ایزدی در 1341/9/20 در گناوه متولد شد. و باشروع جنگ عازم جبهه جنگ شد و سرانجام در تاریخ 1364/11/21 در اروندکنار به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید عبدالمجید ایزدی 

شهید عبدالمجید ایزدی

 

نام پدر :خلیل

 

تاریخ تولد : 1341/۹/20

 

تاریخ شهادت : 1364/۱۱/21

 

محل تولد :گناوه

 

محل شهادت :اروند کنار

 

محل دفن :بندر ریگ

 

 

 

 

وصیت نامه

 

با درود به سرور شهیدان حسین بن علی (ع) و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به شهیدان کربلای ایران و سلام بر مجروحین و معلولین و اسیران جندالله و درود و سلام به رزم آوران و دلیر مردان  و سلام و درود به پدر و مادران داغدیده شهداء و درود و سلام به ملت شهید پرور ایران بخصوص مردم بندر ریگ .

من بعنوان برادر کوچک شما ملت شهید پرور خصوصاً مردم شهید پرور بندر ریگ عرض می‌کنم که برادران عزیز اسلام به دست همه ما سپرده شده و باید با خون خود اسلام را به ثمر برسانیم ، انسان اگر بخواهد در برابر مشکلات ایستادگی کند باید صبر داشته باشد ، من سالها درس خواندم و تحصیل کردم و الان مملکتم و اسلام به من احتیاج دارد و می‌خواهم جزء سپاهیان امام زمان (عج) باشم و تا نیرو در بدن دارم جوانمردانه با صدام و صدا میان خواهم جنگید و نمی‌گذارم احدی از آنها قدمی به جلو بگذارد زیرا من سربازی عاشق هستم ، عاشق شهادت و امیدوارم این جان ناقابل من برای این انقلاب اسلامی مفید بوده و امیدوارم که خداوند شهادتم را به درگاه خود قبول بفرماید .

 من بنده خدا هستم و دلم می‌خواهد مقررات اسلامی را رعایت کنم و همه کارهایم بر روی عدالت باشد و خدای ناکرده اگر اشتباهی از من سربزند باید طوری خودم را بسازم تا آن اشتباه تکرار نشود و من از خداوند بزرگ و متعال می‌خواهم که من را طوری قرار بدهد که نه دروغ بگویم و نه پشت سر برادر مومن خود غیبت کنم و نه کارهای غیرانسانی انجام دهم همچنین آنچه که ما همه باید بدانیم مسئله عبادت و خودسازی است یعنی انسان باید بداند به هر کجا که برود عمرش به اتمام می‌رسد و اگر عمل صالحی انجام بدهد در روز رستاخیز پاداش نیک می‌گیرد و اگر کردارش بد بوده است جزای بدش را می‌بیند .

عمر انسان خواه ناخواه صرف می‌شود پس چرا انسان عمرش را به پاکی و درستی و خوبی صرف نکند؟ پس هر چه زودتر بکوشیم و به خود آئیم و گناهان گذشته را کنار بگذاریم چون خدا بخشنده و مهربان است و رفتار و کردار ما باید نمونه باشد یعنی طوری باشیم که کسی نتواند از ما ایراد بگیرد انسان باید سعی کند غرور را از خودش دور کند و تکبر نداشته باشد و از خداوند بخواهد که او را توفیق دهد تا با مردم به خوشی و نیکوکاری رفتار نماید و بدانید هر انسانی به یک چیز علاقه دارد به عنوان مثال یکی به فوتبال، یکی به دریا ، یکی به رانندگی علاقه دارد ، ولی من بیش از همه چیز به عمل به دستورات اسلامی علاقمندم .

اگر خودمان را مومن می‌دانیم و دم از اسلام می‌زنیم حتماً باید عملی را انجام دهیم ، انسان باید خود را در جوانی پاک نگه دارد تا کم‌کم که می‌خواهد بزرگ شود برایش این مشکلات آسان شود چون پاک بودن در جوانی شیوه پیغمبری است و باید ما همگی تسلیم خدا باشیم و از حکومت او به هیچ جا نمی‌توانیم فرار کنیم و بدانید در هر جا معصیتی یا کاری غیر انسانی که می‌خواهید انجام دهید او ناظر است همانطور که امام فرموده عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید و به قول امام ما باید اول خودمان را بسازیم بعد دیگران را ، وقتی که خودمان را ساختیم می‌توانیم دیگران را بسازیم لذا انسان با ایمان همواره از دو چیز نگران است از گناهان گذشته خود که نمی‌داند خدا با او چه رفتاری می‌کند و  از عمر باقیمانده خود .

در پایان ، پدرم شما زحمت‌های زیادی برای من کشیدید ولی من در برابر زحمت‌های شما هیچ کاری که آنها را جبران کند انجام ندادم ، همچنین به مادرم بگوئید که من از علی اکبر بهتر نیستم و خون من از خون او رنگین تر نیست ، اگر از من می‌شنوید همیشه از اسلام پشتیبانی کنید ، به برادرانم بگوئید با آدم های بد و بی‌نماز همنشینی نکنند و گول وسوسه‌های شیطان را نخورند و نمازشان را ترک نکنند ، در آخر از دوستان عزیز و همسایگان و اقوام و خویشان حلالیت می‌طلبم و امیدوارم خداوند همه شما را اجر عنایت فرماید ، خداوندا مرا توفیق بده تا قرآن را بخوبی یاد بگیرم و به دیگران بیاموزم و همچنین توفیق بده تا غرور و تکبر و خودنمائی را از خودم دور کنم .

بار الها به آنچه نیت من هست و آنچه که باید انجام بدهم مرا توفیق بده ، آمین یا رب العالمین .

 

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی صدام و صدامیان

 

عبدالمجید ایزدی

 

 

 

 

خاطرات شهید از زبان پدر

 

چند روز قبل از اعزام به جبهه در جمع خانواده که نشسته بودم خطاب به خواهرش فرمودند شما باید مثل حضرت فاطمه و حضرت زینب (س) باشید و همچنان خطاب به همسر برادر بزرگش گفتن چه کاری انجام دهم که حق پدر و مادرم را اداء نمایم .و رفتارش در بین خانواده بسیار صمیمی و ارادت خالصانه‌ای به اعضاء خانواده خود داشت و همیشه نماز سر وقت تاکید می‌نمودند و در مراسم دعاها شرکت فعال داشته باشید و می‌گفتن آیا من به جبهه که بروم خداوند بنده را به طرف خود می‌طلبد و همیشه اوقات افراد خانواده را به صبر و شکیبایی دعوت  می‌کردند . و از نوارهای مذهبی و مداحی و (نوحه سرایی) استفاده می‌نمودند ایشان با همه اقوام و خویشان رابطه‌ای دوستانه داشتند و صله رحم  می‌نمودنئ و همیشه با گذشت بود و در همه اوقات می‌گفتند من دوست دارم خونم را بپای درخت اسلام بریزم  ( که همان ولایت فقیه است).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده