رحیمه جمال، نویسنده «دلاور بیترمز» گفت: در تحقیقات و گفتگو با تعدادی از رزمنده ها و جانبازان روستاهای استان گلستان انجام دادم، به یک نقطه مشترک میان آنها رسیدم:«بی ترمز بودن»؛ به گونه ای که وقتی جنگ شروع شد، نوجوان های این خطه بی محابا دل به دریا می زدند و کسی نمی توانست جلوی آنها را بگیرد
مدیرکل تشکلهای ایثارگری و مشارکتهای مردمی بنیاد شهید و امور ایثارگران از فراخوان جمع آوری نظرات کارشناسی تشکلها و نخبگان شاهد و ایثارگر در خصوص قانون جامع ایثارگران خبر داد.
همسر جانباز بصیر علی رضا مختاری گفت: خبر شهادتش را در خواب دیده بودم. وقتی تماس گرفتند فکر کردم شهید شده، وقتی مطمئن شدم که همسرم مجروج شده، به زندگی امیدار شدم و گویی در دلم نوری از امید درخشید.
در نخستين روز از خردادماه سال 1340 پسري به دنيا آمد كه نامش را محمود گذاشتند. اين فرزند آينده دار، سردار سرلشكر شهيد كاوه بود كه بعدها در بين رزمندگان اسام به «حاج محمود » شهرت يافت و نامش لرزه بر اندام دشمن انداخت
نوید شاهد: برای مادرم نوشتم که اگر زنده برگشتم، قول می دهم خاطراتم از جنگ را به صورت مشروح در کتابی بنویسم. شب قبل از عملیات که آمدند وسایل مان را تحویل بگیرند، نامه را در کیفم گذاشته و گفتم به خواهرم تحویل دهند تا اگر شهید شدم، مادرم را کم کم آماده کند.
نویسنده کتاب «یاس هایی زیر تیغ داس» گفت: ناگفته های بسیاری از جنگ در سینه عراقی ها نهفته است؛ معتقدم نیمه پنهان جنگ آن طرف مرزهای ایران مخفی مانده بود که تلاش کردم بخش هایی از آن را روایت کنم.