«در فروردین سال جاری ۱۳۸۹ عقد کردیم بعد از مراسم عقد، من را به گلزار شهدای امامزاده حسین (ع) برد. حال عجیبی داشت بین قبور شهدا راه میرفت و با آنها حرف میزد میگفت یعنی میشه یه روزی منم بیارن اینجا ...» ادامه این خاطره را همزمان با سالروز ولادت شهید «حسن حسینپور» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۷۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰
در قسمتی از کتاب «آخرین وداع» که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندانشان است، میخوانید: «مرخصی آخرش که تمام شد توی حیاط جمع شده بودیم تا با او وداع کنیم. خواهرش برای او یک لیوان آب آورد، اما قبل از اینکه عمران آب را بگیرد. لیوان شکست و آب ریخت. با ریختن آب دل ما هم ریخت».
کد خبر: ۵۵۳۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
«۲ تا ۳ ماه قبل از عملیات، ما را خواسته بودند که این گروه را آماده کنیم و از آن جایی که عملیات سری بود هیچکس نمیبایست از جزئیات این امر آگاه میشد، حتی ما از مکان حمله و زمان حمله خبری نداشتیم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۷۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی کناریزاده» میگوید: «شهید زبانزد همه بود. تمام افراد خانواده و دوستان، خیلی شهید را قبول داشتند، آدم مهربونی بود. بعضی مواقع به شهید میگفتم به جبهه نرو اما شهدا هدفشان چیز دیگری بود. همسر شهید بودن مسئولیت سنگینی است، امیدوارم بتوانم این راه را ادامه دهم.»
کد خبر: ۵۵۳۶۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «علی کرم بیگی» دلش برای اسلام، انقلاب و امام راحل می تپید و همین احساس عمق پر جاذبه او را به سمت میادین نبرد حق علیه باطل کشاند و در کسوت سرخ بسیجی به لقاء محبوب شتافت و با مرگ سرخش نشان سرافرازی را دریافت نمود. همسر گرانقدر شهید می گوید: تا پای جان از دولت حمایت می کنیم و رهرو راه رهبرمان هستیم و پیرو راه شهیدان هستیم. در ادامه فیلم این مصاحبه را ببینید.
کد خبر: ۵۵۳۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
خاطرات شفاهی خانوادههای شهدا؛
شهید «یوسف آبروشن» از شهدای بسیجی استان ایلام است که آذرماه 1363 در خط کمین اول روستای ملک خطاوی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر گرانقدر شهید میگوید: برای امنیت وطنمان خیلی شهید دادهایم، ادامه دهنده راهشان باشیم و قدرشان را بدانیم تا خون این عزیزان هدر نرود. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۳۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
خاطرهنگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسنعلی شهری زاده» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت میکند: «قبل از عملیات بدر در مجموعه آزادی تهران آموزش شنا را گذراندیم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۳۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
«عملیات که تمام میشد، بیشتر رزمندگان میخواستند به مرخصی بروند. بههمین خاطر هیچ وسیلهنقلیهای پیدا نمیشد و بچهها مجبور بودند با هر وسیله ممکن شهر به شهر بیایند تا به مقصد برسند ...» ادامه این خاطره را از زبان رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحیلوشانی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۸
خاطرات شفاهی؛
شهید «محمد جعفر زاده» از شهدای بعد از جنگ تحمیلی است که اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ در منطقه سردشت بر اثر انفجار مین گروهای ضد انقلاب و اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می گوید: وقتی خبر شهادت محمد را به ما دادند گقتم فدای امام حسین، او به جمع خوبان خدا پیوسته است. در ادامه فیلم خاطرات شفاهی والدین این شهید والامقام تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۳۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۸
خواهر شهید «علیاکبر لواف» نقل میکند: «روز آخر برای خداحافظی به خانهمان آمد. همه حرفم در این چند جمله خلاصه میشد: تازه یکی دو ماه بیشتر نیست اومدی، نمیشه بمونی و بعداً بری؟ قبول نکرد و گفت: هر کسی باید اندازه خودش به اسلام خدمت کنه.»
کد خبر: ۵۵۳۶۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبدالله اسلامی» میگوید: «شهید مانند یک مهمان بود، بعد ازدواجمان فقط یک ماه خانه بود ولی برای من خیلی دوست داشتنی بود. ساعت 9 نشسته بودم یکی آمد و گفت عبدالله رفت؟ گفتم بله.گفتند هواپیمای ایران را زدند ولی شهید به مقصدش رسیده، من گفتم نه، چون میدانستم که شهید داخل همین هواپیما بود.»
کد خبر: ۵۵۳۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۸
قسمت چهارم خاطرات معلم شهید «اسماعیل جمال»
همرزم شهید «اسماعیل جمال» نقل میکند: «گفتم: اسماعیل! معاون گروهان شدی که بیعدالتی کنی؟ با شنیدن صدای من برگشت. همدیگر را بغل کردیم. گفتم: چی شده؟ همیشه یکطوری رفتار میکنی که آدم فکر میکنه آخرین عملیاته که شرکت میکنی و قراره شهید بشی؟ گفت: دعا کن شهید بشم، قول میدم شفاعت تو رو بکنم. میخوام با شهادتم شاهد و گواه قرآن باشم.»
کد خبر: ۵۵۳۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۸
اندر خاطرات اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطرهای از دوران اسارت میگوید: لباسهایی که به اسرا داده میشد از بنجلترین پارچهها تهیه میشد، علاوه بر جنس نامرغوب، بشین برپاهای زیاد و غلتاندن توی خاک باعث میشد خیلی زود پوسیده و پاره بشوند.
کد خبر: ۵۵۳۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
بهمناسبت گرامیداشت سالروز عملیات بازی دراز کتاب «میان دار» در شهرستان سرپل ذهاب رونمایی شد.
کد خبر: ۵۵۳۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
به مناسبت روز معلم، ویژهنامه شهید «رضا همتی» شامل زندگی، وصیتنامه، خاطرات ، اسناد و دستنوشته، تصاویر و نامه این شهید به خانوادهاش برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۳۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۶
به مناسبت روز شهادتش منتشر شد؛
پایگاه خبری نوید شاهد بوشهر به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن نیکنام تصاویر کمتر دیده از این شهید بزرگوار را منتشر می کند.
کد خبر: ۵۵۳۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۶
«رئیس دبیرستان برای اینکه به آقای رجایی امتیاز بدهد گفت شما به جای ۲۲ ساعت تدریس موظفتان، میتوانید ۲۰ ساعت بیاید ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۴۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۶
همسر شهید دستگیر می گوید همیرم همیشه به من تأکید می کرد: «به فرزندانمان حلال و حرام را یاد بدهم. از من می خواست، بچه ها را طوری تربیت کنم که نمازخوان و قرآن خوان بار بیایند. در ادامه این خاطره منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۳۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۵
برگی از خاطرات جانبازان؛
«یک دسته از دیوانههای شهر مثل جواد حسین دیو بودند، اما معروفیت افروز که خانم بود از دیگران بیشتر مهم بود و همه اهل شهر صابون او به تنشان خورده بود و یا دستکم یکی از نزدیکانش با افروز برخورد کرده بود ...» ادامه این خاطره از جانباز سرافراز «عمران ثقفی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۳۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۴
قسمت سوم خاطرات معلم شهید «اسماعیل جمال»
همرزم شهید «اسماعیل جمال» نقل میکند: «گفت؛ ساعت دو نصف شب بیدار شدن و گوسفند کشتن که سختی نداره، پدرم کارش اینه. ما هم به قصابی و سختیهاش عادت کردیم. گفتم: چیزی به پدرت نمیگی؟ اعتراضی یا... گفت: داییام روحانیه، همیشه میگه: توی قرآن برای احترام به پدر و مادر سفارش زیادی شده. تو که نمیخوای حرف خدا رو زیر پا بذارم؟»
کد خبر: ۵۵۳۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۶