«عباس پس از رفتن سرهنگ حقشناس شروع کرد به خواندن قرآن. پانزده الی بیست دقیقهای نگذشته بود که بیاختیار روی به من کرد و گفت: خداوند او را بیامرزد. خدا رحمتش کند. گفتم: که را میگویی؟ یکباره به خود آمد و گفت: همین طوری گفتم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۵۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۳
خاطرهای از شهید بهمن امیری قسمت 31
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امروز که اين را مینويسم يعنی 1 آذر سال 1362 پولی برداشت و رفتيم چيزی بخوريم و تقريباً ساعت يازده بود به آن جا که رفتيم ديديم چند نفر از بچه های کلاس پايين که ما را میشناختند و من گفتم که...» متن کامل خاطره سیویکم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۷۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۳
روایتی خواندنی از همکار شهید «خیرالله احمدی فرد» از پاکسازی مینها
«فرهاد کمر خانی»، می گوید: از سال1368 علاوه بر مردم عادی، تعداد زیادی تخریب چی حین خنثی سازی مین به شهادت رسیدند. وقتی شهید «خیرالله احمدی فرد» تصمیم گرفت به این عرصه وارد شود دوستان و خانواده مخالف بودند و میگفتند شهادت و جانبازی جزء لاینفک این کار است؛ اما جواب خیرالله این بود که نمیتوانم ببینم کسی روی مین برود و کشته شود در حالی که من تخصص خنثی سازی مین دارم و میتوانم با خنثی کردن حتی یک مین جان عدهای را نجات دهم.
کد خبر: ۵۴۵۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۱
برگرفته از نامههای دانشآموزان به شهدا؛
«ای شهیدانی که با خون، روزها و شبهای خود را در سنگرهای تاریک شرق و جنوب کشور دور از خانوادههای خود گذراندهاید، امروز پرچم جمهوری اسلامی با خون شما شهیدان برجا مانده است. ما این زندگی و راحتی را که امروز داریم مدیون شما هستیم ...» در ادامه، این نامه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۱
برگی از خاطرات شهید رجایی؛
«روزی به آقای رجایی گفتم من از دست این پیرمردی که برایمان چای میآورد خیلی ناراحتم. پرسید چرا گفتم آخر ایشان سنش از ما بیشتر است، جای پدر ماست ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی رجایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۵۶۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۱
آسمان، آبیتر
"آسمان، آبیتر" مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از "آسمان، آبیتر" با آزاده و جانباز سرافراز «احمد آب پیکر» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده سرافراز از روزهای سخت اسارت در اردوگاه تکریت 12 و آزادهای که معروف شده بود به «حسن گالیله» روایت میکند. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۴۵۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۳۰
« در حالی که در دستش یک دستمال ابریشمی زیبا داشت سلام کرد و دستمال ابریشمی را گشود. درون دستمال پر بود از میوه، میوههای بسیار زیبا و تر و تازه. انگار که همان لحظه از درخت چیده بودند ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید «محمد انصاریان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۳۰
قسمت دوم خاطرات شهید «عباس داودی»
شهید «عباس داودی» نقل میکند: «گفت: حتماً لایق نیستیم. صحنه دیشب جلوی چشمانم نقش بست. توی همین فکرها بودم که جمله آخرش توی گوشم پیچید: باید زودتر خودم رو بسازم تا زودتر به خدا برسم.»
کد خبر: ۵۴۵۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۹
«قرار بود حقوقش افزایش پیدا کند و این افزایش حقوق نسبت به کارمندان عادی بیشتر بود. اما دستور داده بود برای او این افزایش حقوق انجام نگیرد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مصطفی حقشناس» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۵۵۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۹
خاطرات شفاهی؛
شهید «اقبال پورشبیبی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که مرداد ماه ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر گرانقدر این شهید والامقام میگوید: او آرزوی شهادت داشت و سرانجام هم با زبان روزه به آرزویش رسید. در ادامه فیلم مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۴۵۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد یاسین روشی» میگوید: هر زائری که نمازش را خوانده بود و میخواست سوار اتوبوس بشه بهم میگفت مامان اجازه میدی بهشون آب بدم.
کد خبر: ۵۴۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸
برادر شهید «علیرضا نیکو» قل میکند: «میدیدم زیر لب زمزمه میکند. یک روز از او پرسیدم: داداش چی زیر لب میگی؟ خندید و از جواب دادن به سؤالم طفره رفت، تا این که فهمیدم علیرضا زیر لب ذکر میگوید و دعاهایی که حفظ کرده میخواند.»
کد خبر: ۵۴۵۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸
«جلودار حزب جمهوری اسلامی در قزوین آیت الله هادی باریکبین بود. ایشان مسئولیت و دبیر کلی این حزب را در قزوین بر عهده داشت. مردم به عضو شدن در این حزب هجوم آورده بودند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آیتالله «هادی باریکبین» پدر شهید «مرتضی باریکبین» و از مبارزان انقلابی است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۴۵۴۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸
همزمان با برگزاری کنگره 12 هزار شهید استان تهران
در راستای کنگره ۱۲ هزار شهید استان تهران، از ۵ کتاب سلام بر محمدرضا، سرو قامتان سرخ گلستان، خاطرات بابا عزیز، املای آسمانی و دلاور مردان جانبرکف ایرانزمین در شهرستان بهارستان رونمایی شد.
کد خبر: ۵۴۵۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
خاطرات شفاهی مادر شهید «مجید فرجی»
«رنگین طلا نامدار» میگوید: فرزندم به نماز اول وقت بسیار معتقد بود، خواهرش زهرا را که هفت سال بیشتر نداشت بیدار میکرد و میگفت؛ هر وقت به سن تکلیف برسد بیدار شدنش راحت و نمازش را اول وقت میخواند.
کد خبر: ۵۴۵۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
برادر شهید «علیمحمد حلوایی» نقل میکند: «قبل از انقلاب، سربازها از پادگانها فرار میکردند. میگفت: من اسلام رو در خطر دیدم و فرار کردم. ولی بعد از انقلاب به پادگان برگشت و به خدمتش ادامه داد.»
کد خبر: ۵۴۵۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
کلیپ آسمان، آبیتر
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «حبیب الله احمدی پور» به مصاحبه پرداخته است. این جانباز سرافراز از همراهی شهید«چمران» در دهلران روایت میکند. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۴۵۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
برادر شهید «محمد پهلوان» نقل میکند: «محمد گفت: داداش یکی از منافقین رو شناسایی کردیم. تا اینجا هم تعقیبش کردیم. دستی بر شانهاش زدم و گفتم: «دلاور! کار اصلی همین بود؛ خیالتون راحت، تا ریشه این منافقها رو خشک نکنیم، دستبردار نیستیم.»
کد خبر: ۵۴۵۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«آقای احمد کاظمی هم آمد و گفت دستتان درد نکند که کمک کردید، اما نه؛ لشکر حلوا نیست که پخش کنم. خلاصه آب پاکی را ریخت و اینها هم گفتند چه کنم و چه نکنند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۵۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
کتاب «آخرین عکس» خاطرات زندگی شهید «علی مزارعی» به نویسندگی «غلامعباس احمدی» در انتشارات «حماسه یاران» منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۵۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷