گفت:«مادر جان با این فکرها خودتو اذیت نکن! آخه کی گفته که من تو کمین نشستم؟!» بعد از شهادتش، دوستانش برایم تعریف کردند که آن ایام به قدری به دشمن نزدیک بودند که در هنگام تماس، پتو روی سرشان می‌انداختند...
در کمین دشمن
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حسن حسین‌پور، بیستم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در قزوین به دنیا آمد، پدرش سلیمان و مادرش اشرف رضائی نام داشت و تحصیلاتش را تا پایان مقطع متوسطه ادامه داد. این شهید بزرگوار در تاریخ پانزدهم فروردین ماه ۱۳۸۹ ازدواج کرد، تکاور و پاسدار سپاه بود و توسط سپاه صابرین تهران به عنوان فرمانده دسته در شمال غرب(سردشت) حضور یافت. وی چهاردهم شهریور ماه سال ۱۳۹۰ و در حین درگیری با گروهک ضد انقلاب پژاک بر اثر اصابت گلوله ی مستقیم و جراحات وارده شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
اشرف رضائی مادر شهید حسن حسین‌پور:
هیچ‌گاه از ماموریت‌هایش اطلاعات خاصی به ما نمی‌داد. حتی وقتی که برای آخرین بار به منطقه عملیاتی شمال غرب و شهرستان«سردشت» اعزام شد، در جواب سوال‌های ما فقط این را گفت:«دوره‌ای دو هفته‌ای ارومیه برایمان گذاشته‌اند و ناچاریم برویم!».
چند باری که با حسن تماس می‌گرفتم به‌ قدری آهسته صحبت می‌کرد که به حرف‌هایش شک کردم! یک بار به او گفتم:«حسن جان! مگه توی کمین دشمن نشستی که اِنقدر آروم صحبت می‌کنی؟!».
خندید و گفت:«مادر جان با این فکرها خودتو اذیت نکن! آخه کی گفته که من تو کمین نشستم؟!» بعد از شهادتش، دوستانش برایم تعریف کردند که آن ایام به قدری به دشمن نزدیک بودند که در هنگام تماس، پتو روی سرشان می‌انداختند تا صدایشان را دشمن نشنود! حسن حتی روی صفحه تلفن همراهش را هم برچسب زده بود که روشنایی آن باعث جلب توجه دشمن نشود!
رعایت مسایل امنیتی
درامور کاری بسیار دقیق و حساس بود و مسایل امنیتی و حفاظتی مربوط به شغلش را به خوبی رعایت می‌کرد. حتی پس از ازدواج هم، شماره خودش و منزلش را به کسی نمی‌داد و هر کسی که با او کار داشت با منزل پدری حسن تماس می‌گرفت.
منبع: کتاب راه ستاره‌ها 3
مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده