فشنگ‌های اسلحه محمد تمام می‌شود، تصمیم می‌گیرد تکه سنگی را که زیر پایش بوده برداشته و آنها را با سنگ مورد حمله قرار دهد ولی سربازان عراقی... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «محمد خفری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
دستگیری 3 عراقی!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ، شهید محمد خفری، دوم شهریور ماه سال 1328 در روستای خفر از توابع شهر نطنز به دنیا آمد و دوران تحصیلی ابتدایی را در همین روستا به پایان رساند.
وی سال 1358 ازدواج کرد و سپس در جهاد سازندگی مشغول به کار شد ولی با آغاز جنگ تحمیلی نتوانست در محیط اداری طاقت بیاورد و سال 1359 عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌شود.
این شهید بزرگوار در 23 بهمن ماه سال 1359 و در حالی که مسئولیت مهمات‌رسانی به رزمندگان را در خطوط اول جبهه بر عهده داشت در منطقه جنگی میمک بر اثر شلیک گلوله خمپاره دشمن به درجه شهادت نایل آمد.
کریم جهانشاهی همرزم شهید محمد خفری:
یک شب محمد برای تحویل مهمات به برادران رزمنده از پادگان عازم خط مقدم جبهه می‌شود، هنگامی که به نزدیکی‌های رزمندگان می‌رسد، به دلیل تاریک بودن مسیر، ناگهان خود را در میان دشمنان می‌بیند و به ناچار خودروی مهمات را رها کرده و به پادگان بر می‌گردد.
فرمانده پادگان که از موضوع باخبر می‌شود، او را مورد سرزنش قرار داده و از اینکه خودروی مهمات را رها کرده و بازگشته اظهار ناراحتی و نگرانی می‌کند.
محمد نیز خطاب به فرمانده می‌گوید: من قول می‌دهم که فردا ماشین را به همراه مهمات تحویل شما بدهم. بالاخره صبح فرا می‌رسد و محمد با گرفتن یک سرباز و ۲ اسلحه به سوی محلی که خودروی مهمات را در آنجا رها کرده بود، می‌رود.
آنها از پادگان حرکت می‌کنند، نزدیکی‌های خودرو که می‌رسند، چند تن از مزدوران رژیم بعث را در مقابلشان می‌بینند، محمد بلافاصله به زمین نشسته، اسلحه‌اش را به سوی آنها نشانه می‌گیرد و آنها را به رگبار می بندد و با سربازی که همراهش بوده، چند تن از نیروهای عراقی را به هلاکت می‌رسانند.
در همین لحظه که فشنگ‌های اسلحه محمد تمام می‌شود، تصمیم می‌گیرد تکه سنگی را که زیر پایش بوده برداشته و آنها را با سنگ مورد حمله قرار دهد، او که دستش را از زمین بلند می‌کند، سربازان عراقی که فکر می‌کردند در دست او نارنجک است دستهایشان را بالا برده و تسلیم می‌شوند.
آن روز محمد ۳ سرباز عراقی را دستگیر کرده، به همراه خودرو و تمامی مهمات به پادگان باز می‌گرداند و فرمانده پادگان با مشاهده دلاورمردی‌های این رزمنده او را مورد تشویق ویژه قرار می‌دهد.
 منبع: کتاب خوشه سرخ(آشنایی با شهدای جهاد کشاورزی استان قزوین)
مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده