محبت «شهید مبارک جمالی» به والدینش
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛شهید مبارک جمالی در سال ۱۴ در روستای کنارآبادی از توابع استان بوشهر در خانواده ای فقیر چشم به جهان گشود . به علت فقر مادی و فاقد مدرسه بودن روستا شهید موفق به کسر علم دانش نگردید. و در همان اوان زندگی دوش به دوش پدر به کارهای کشاورزی و کارگری پرداخت وی سالی چند بار به اتفاق پدر جهت تامین امرار معاش خانواده اش بطور موقت به بوشهر می رفت پس از جمع آوری پول ناچیزی به روستا باز می گشت.
خواهر شهید جمالی از محبت شهید به والدینش می گوید :
شهید بزرگوار به پدر و مادر خود بسیار احترام می گذاشت . منزل مسکونی او ، با منزل مسکونی پدرمان کنار هم بود . بین این دو منزل ، دیوار خاصی به منظور جدا کردن آن ها وجود نداشت و همیشه می گفت که تا وقتی زنده هستم ، بین خانه خودم و پدرم ، دیوار حائل نخواهم ساخت تا همیشه صدای پدر و مادرم را بشنوم و وجود آنها را در خانه ی خود احساس کنم .
خاطراتی از شهید جمالی از زبان فرزند شهید:
عشق به مسجد: حدوداً سال ۱۳۶۰ بود که در حوالی منزل شهید قطعه زمینی جهت بنای مسجد امیرالمؤمنین(ع) خریده بودند. قبل از ساخت ، شهید در اول وقت نماز تکه فرشی را از منزل بر می داشت و با انداختن فرش در آن زمین باعث و بانی شرکت مردم جهت خواندن نماز در آن محل می گردید.
طبیب بزرگ :
روزی شهید به قصد مداوای خود و برای مراجعه به دکتر به شهر رفته بود در آن جا وقتی که برادران اعزامی به جبهه را می بیند، تصمیم خود را تغییر داده و به آن برادران ملحق می شود و لباسهای شخصی خود را به یکی از همسایگان میدهد و میگوید: سلام مرا به خانواده ام برسانید و بگوئید: من پیش طبیب بزرگم رفته ام.
خدا حافظی:
یکی از همرزمان که همسایه و دوست صمیمی شهید بود تعریف میکند که: ساعتی قبل از اینکه می خواستند بچه ها را جهت اعزام به خط مقدم آماده کنند، شهید را دیدم به طرفش رفتم در حالی که داشتم با او خداحافظی می کردم به من گفت : تا میتوانیم همدیگر را ببوسیم که این آخرین خداحافظی ما می باشد.