شهید «بهمن علی اکبری» در وصیتنامه اش نوشته است: از پولی که دارم هزار تومان به مصلای نماز جمعه، هزار تومان به مسجد سيدآباد، کمی هم به فقرا و بقيه پول را به جبهه بدهيد.

پس اندازم را در کارهای ارزشی هزینه کنید

  به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید بهمن علی‌اکبری، دوم تیر 1345، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش رحمان، پارچه فروش بود و مادرش امینه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم دی 1365 در عملیات کربلای5 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل واقع است.

  در وصیت‌نامه شهید بهمن علی‌اکبری می‌خوانیم:

خدايا در حالی می‌خواهم وصيت نامه بنويسم که به جز تو ياوری ندارم. ياران همه رفتند و من بی ياور شده‌ام. آنهایی که بعد از من آمده‌اند همه رفتند و من هنوز در گودال و مرداب گناه گرفتارم. خدايا خودت نجاتم ده. خدايا به جز تو کسي را ندارم. خدايا کمک کن تا راه شهيدان را بتوانم خوب ادامه بدهم و اسلحه خونينشان را تا آخرين نفس در دستهايم نگه دارم. دستهایی که هميشه آرزو داشت و دارد که اسلحه خونين بردارد تا ريشه کفار را از زمين بکند.

  خدايا اسلحه خونين شهيدان را برداشتم و به ندای هل من ناصر حسين (ع) لبيک گفتم خدايا کمکم کن تا مثل حسين با نيتی خالص از ميدان خارج شوم تا در قيامت در کنار پيامبران و امامان و شهيدان رو سياه نباشم شهيدانی که هميشه با هم بوديم و عهد بسته بوديم که با هم برويم آنها به عهد خويش عمل کردند و من بی عمل شدم. خدايا کمک کن که ديگر ياری ندارم.

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

  از پدر و مادرم که 20 سال زحمت کشيدند تا مرا بزرگ کردند و به خط امام رساندند تشکر می‌کنم و اميدوارم در عرض اين 20 سال که خيلي اذيت داده‌ام مرا حلال کنند. ديگر چاره نداشتم چون حسين(ع) ياور می‌خواست. چون درخت اسلام خون می‌خواست تا رشد کند. چون نامه اعمالم که سر تا پا گناه بود خون می‌خواست تا شستشو شود. تا مرا در آخرت رو سفيد کند. اميدوارم شما پدر و مادر مرا حلال کنيد و از خدای تبارک و تعالی طلب مغفرت کنيد.

   شما برادرانم و خواهرانم، من کوچک همه شما بودم وهر چه به شما اذيت نمودم مرا حلال کنيد. شما همه‌تان خوبی مرا می‌خواستيد و اميدوارم در خط امام باشيد و مرا حلال کنيد. کسانی که در خط امام نيستند به تشیيع جنازه من نيايند و بر من نگريند از کليه دوستان و آشنايان مخصوصاً افراد محله سيدآباد و دوستان و نزديکان مرا حلال کنند. تا روحم شاد شود.

  پس اندازم را در کارهای ارزشی هزینه کنید. از پولی که دارم هزار تومان به مصلای نماز جمعه، هزار تومان به مسجد سيدآباد، کمی هم به فقرا و بقيه پول را به جبهه بدهيد و هر چه لباس و کتاب نظامی دارم به جبهه بدهيد .

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده