بمناسبت هفته دفاع مقدس
سمت راست مان ارتفاعات بود و روبرو و زیر پایمان دشت. سوار بر تویوتاها رفته و اطراف کانی مانگا، ابتدای رودخانه قزلجه، پیاده شده بودیم. شاپور برزگر، حمید باکری و جواد صبور آنجا بودند. حمیدآقا یک بیسیم به پشت داشت و با شاپور حرف می زد. شاپور و حمیدآقا افتادند جلو تا ما را به آن¬طرف رودخانه ببرند. رودخانه قزلجه با آبی که در آن جریان داشت، پیچ می¬خورد و سمت پنجوین می¬رفت. از روی رودخانه که رد شدیم، بیسیم به صدا درآمد.