خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «سعدی نظری» درباره رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: سال ۱۳۶۱ که جنگ شروع شد به سربازی رفتم و بعد از ۴۰ روز آموزش، من را به لشکر زرهی تیپ ۲ گردان ۱۲۱ اعزام کردند. یک روز بعدازظهر بود که عراق ضد حمله میزند و یک ترکش به پایم اصابت میکند و از ناحیه پا مجروح میشوم. چه سرباز باشیم چه بسیجی، وظیفه خودمان میدانیم که از کشورمان دفاع کنیم.
کد خبر: ۵۹۳۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «علی کمانداری جغانی» درباره رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: کلاس اول راهنمایی میرفتم که جنگ شروع شد. زمانی که جنگ شروع شد با چند نفر از همکلاسیهایم تصمیم گرفتیم که به جبهه برویم و به صورت خودجوش نامنویسی کردیم. آن زمان جثه کوچکی داشتم. چهار بار در جبهه مجروح شدم که دو بار آن در عملیات مهران و عملیات بدر اتفاق افتاد.
کد خبر: ۵۹۳۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۸
مدیر کل بنیاد ایلام در دیدار با خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران شهرستان دره شهر
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام عصر امروز دوشنبه با ۱۲ خانواده معظم شهید و جانباز در شهرستان دره شهر دیدار و سرکشی کرد. وی گفت: دیدار با خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران ادای دِین و تکلیف شرعی است.
کد خبر: ۵۹۲۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۲
جانباز «فرخ محمودی» چنین روایت میکند: زمانی که جنگ آغاز شد بلافاصله برای اعزام به جبهه نامنویسی کردم و بیش از دو سال در خط مقدم حضور داشتم. شب عملیات بیتالمقدس، در منطقه کرخه، به وسیله انفجار موشک کاتیوشا از ناحیه شکم مجروح شدم. این اولین مجروحیتم بود.
کد خبر: ۵۹۲۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۲
به مناسبت بیستوهفتمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شد
ناصر علی نژاد مدیرکل ورزشی و اردویی بنیاد شهید و امور ایثارگران از کاروان دوچرخهسواری جانبازان ، آزادگان، ایثارگران و فرزندان شهدا که از جوار بارگاه نورانی امام رضا (ع) بهسوی مرقد مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در حال حرکت هستند، در محل موسسه فرهنگی، ورزشی و توانبخشی ایثار استان مازندران استقبال کرد.
کد خبر: ۵۹۲۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «محمد اویسی» درباره رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: سیزده سالم بود و اول راهنمایی بودم. آن زمان تازه جنگ شروع شده بود و دلم هوای جبهه کرده بود. سه ماه اولی که به جبهه رفتم به صورت پدافندی تو جزیره مجنون بودم. در یکی از عملیاتها وقتی دشمن به ما حمله کرد از ناحیه پا و دست مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۲۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «مسعود سالاری» چنین روایت میکند: سال 1364 یکی از دوستانم به شهادت رسید. من به همراه چند نفر از دوستانم به خاکسپاری دوست شهیدمان رفتیم و همان جا با هم صحبت کردیم و عهد بستیم که با هم به جبهه برویم. در عملیات کربلای 10 به کردستان اعزام شدم، در شهرک سلیمانیه عراق در حال انجام عملیات بودیم که مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۲۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «محمدحسین ماندگاری» چنین روایت میکند: برای اعزام به جبهه، داوطلبانه به پادگان 05 کرمان رفتم. در آنجا طی ۴۵ روز، آموزشهای فشردهای دیدیم و بلافاصله پس از پایان دوره، ما را به جبهه اعزام کردند. در مدتی که در جبهه حضور داشتم، سه بار مجروح شدم. هر کاری که کردیم، فقط برای رضای خدا بود.
کد خبر: ۵۹۲۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵
مراسم معنوی بدرقه کاروان ویژه جانبازان حج تمتع، با حضور مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران و جمعی از خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران، عصر روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشتماه در تهران برگزار شد.
کد خبر: ۵۹۱۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۸
مراسم معنوی بدرقه کاروان ویژه جانبازان حج تمتع، با حضور مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران، جمعی از خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران عصر امروز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشتماه در هتل هویزه تهران برگزار شد.
کد خبر: ۵۹۱۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴
مهندس سعید اوحدی:
مراسم بدرقه کاروان ویژه جانبازان حج تمتع، با حضور مهندس سعید اوحدی معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، حجتالاسلام موسویمقدم، نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، دکتر یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران و جمعی از خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران در هتل هویزه برگزار شد.
کد خبر: ۵۹۱۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴
«کامران بهروزی» ، جانباز ۳۰ درصد اهل کرمانشاه، از آن روزهای پرالتهاب در عملیات والفجر مقدماتی میگوید؛ روزهایی که صدای خمپاره، خاکریز و آتش دشمن با صدای قلب همرزمانش گره خورده بود. او دیدهبان بود، هدفگیری میکرد، گرا میداد و ناگهان در آتش هلیکوپتر دشمن جانباز می شود. این روایت، تکهای از تاریخ شفاهی جنگ است که باید شنیده شود.
کد خبر: ۵۹۱۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۳
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۵۰ درصد «نواب ترابزاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه و مجروح شدنش چنین روایت میکند: سال ۱۳۶۰ برای آموزشی به ۰۵ کرمان اعزام شدم و بعد از آنجا من را به منطقه جنگی اعزام کردند. آن زمان کمک آرپیجی زن و تیربارچی بودم. ساعت ۳ بعدازظهر بود که عملیات شروع شد و در حین مبارزه با دشمن بعثی مجروح شدم.
کد خبر: ۵۹۰۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
گروهی از کوهنوردان جانباز استان البرز با حمایت بنیاد شهید، قله بزغاله در اشتهارد را صعود کردند و در این برنامه یاد شهدا را گرامی داشتند.
کد خبر: ۵۹۰۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
جمعی از خادمیاران رضوی به همراه مسئولان بنیاد شهید منطقه دو کرج، در حرکتی معنوی با خانوادههای شهیدان حسین ایمانی نوجانی، حسین حکمتی و باقر آقایی در روستای نوجان دیدار کردند. این مراسم با قرائت صلوات خاصه، زیارت پرچم متبرک رضوی و دعای دستهجمعی فرج همراه بود.
کد خبر: ۵۹۰۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «عوض افروشه» درباره نحوه رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: دوستان و بزرگانی که جبهه بودند مرتب در مورد جبهه صحبت میکردند و من هم با شنیدن حرفهایشان وسوسه شدم که به جبهه بروم. آن زمان کلاس دوم راهنمایی بودم که از مدرسه فرار کردم و راهی جبهه شدم.
کد خبر: ۵۹۰۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «عبدالله جدکاره(سالاری)» درباره نحوه رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: زمانی که امام خمینی(ره) برای رفتن به جبهه فتوا داد من نیز برای جبهه نامنویسی کردم. در زمان اعزام اولیه 14 سالم بود و برای اینکه من را به جبهه اعزام کنند زمانی که تو صف رزمندهها میایستادیم آجر زیر پایم میگذاشتم تا قدم بلندتر دیده شود.
کد خبر: ۵۹۰۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «کریم ماندگاری» درباره نحوه رفتنش به جبهه چنین روایت میکند: خدمتم را تمام کردم و به خانه برگشته بودم که یک گروه وارد روستایمان شدند و گفتند بشتابید به سوی جبههها، از آن موقع بود که برای جبهه نامنویسی کردم. برای اینکه به جبهه بروم و من چند نفر از دوستانم شبانه از خانه فرار کردیم.
کد خبر: ۵۸۹۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «علی تیماس» درباره نحوه مجروحیتش چنین روایت میکند: بعد از گرفتن دیپلم، برادرم از جبهه برگشت و راه برای من باز شد تا بتوانم عازم جبهه شوم. زمانی که در جبهه بودم، یک جسم شبیه خمپاره کنارم افتاد. دود سفیدی از آن بیرون آمد و بلافاصله بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، خودم را در بیمارستان دیدم.
کد خبر: ۵۸۹۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «علی مرادی شهدادی» از فعالیتهایش در جبهه چنین روایت میکند: در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۴ برای اعزام به جبهه نامنویسی کردم. دفعه دوم، همزمان با عملیات والفجر ۸ به منطقه اعزام شدم. وظیفه من در جبهه کار با ماشینآلات سنگین مثل لودر بود؛ راهسازی میکردیم و سنگر میساختیم.
کد خبر: ۵۸۹۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۵