شهید ارتش - صفحه 9

شهید «علیرضا حاجی‌کرما» با لباس سربازی به کاروان شهدا پیوست

شهید «علیرضا حاجی‌کرما» داوطلبانه لباس رزم را به تن کرد، به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت و در ۲۲ سالگی طی نبرد با دشمنان اسلام به شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «هادی مهدی‌پور»؛

راه مقدس دفاع از وطن و ناموس را با جان و دل خریدم

شهید «علیرضا حاجی‌کرما» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «خدایا! عملیات نزدیک شده؛ روز موعود فرا رسیده؛ چند روزى به پایان خدمت مقدس سربازیم بیش نمانده؛ حالا رَدَّم نکن تا در قیامت توانسته باشم، سرم را بالا بگیرم. راه مقدس دفاع از وطن و ناموس را با جان و دل خریدم تا با صاحب‌الزمان (عج) محشور شوم ...»

پدر شهید «محمدحسن گرجی» آسمانی شد

نعمت‌الله گرجی پدر معظم شهید «محمدحسن گرجی» آسمانی شد.

شهیدی که حضور در جبهه را به ماندن در تهران ترجیح داد!

شهید «محرم رحمانی» بعد از اتمام دوره‌های آموزشی در ارتش، مسئولان این یگان به ایشان پیشنهاد دادند که در تهران بماند و حتی یک خانه در اختیارش قرار می‌دهند، ولی ایشان قبول نکرد و حضور در جبهه را به ماندن در تهران ترجیح داد.

حسرت رفتن به خط مقدم!

«براى رفتن به جبهه روزشمارى مى‌کردم و در آخر، به صورت داوطلبانه راهى جبهه شدم. در قسمتى که من کار مى‌کردم و تمامى خواسته‌ام رفتن به خط مقدم بود و هر وقت بچه‌ها به خط مقدم مى‌رفتند، با حسرت به آن‌ها نظاره مى‌کردم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «محرم رحمانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «محرم رحمانی»؛

ادامه دهنده راه شهدا باشید

شهید «محرم رحمانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «ادامه دهنده راه من باشید. امام عزیز و رهبر کبیر انقلاب اسلامى و رزمندگان غیور را در جبهه‌ها تنها نگذارید. با رهبرى امام بزرگوار و یارى رزمندگان، صدام و صدامیان را از مملکت اسلامى دور ریخته و مرقد مطهر حسین‌بن على (ع) را آزاد سازید ...»

از پیام‌های شهید دانشجو «محمدحسین دانشگرنژاد»؛

وظیفه هر انسانی است که برای دفاع از دینش مبارزه کند

شهید «محمدحسین دانشگرنژاد» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «وظیفه هر انسانی است که برای دفاع از کشور و دینش مبارزه کند. برای من ننگ و ذلت بود که در خانه بمانم در حالی که دشمنان کشور عزیز مرا ویران می‌کنند ...»

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

پیکرش سوخته بود و با لباس در خاک جای گرفت

مادر شهید علی یاورپور گفت: پیکرش سوخته بود، طوری که حتی با لباس پیکرش را به خاک سپردند.

زندگی‌نامه/

زندگینامه شهید «عبداله میرزابیگی»

شهید «عبدالله میرزابیگی» از شهدای ارتش دفاع مقدس استان ایلام است که بهمن 1361 در چنگوله مهران هنگامی که بعد از آماده کردن سنگر از شدت خستگی خوابش برده بود، بر اثر انفجار مهیب نیروهای بعثی با لبی خندان به دیدار حق شتافت. زندگینامه این شهید بزرگوار در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.

شهید «سیدمفید موسوی» با لباس سربازی به کاروان شهدا پیوست

شهید «سید مفید موسوی» به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت و با وجود اینکه ۲۰ ساله بود، در بستان به شهادت رسید.

از توصیه‌های شهید «سهراب مهرابی‌زیارانی» به همسرش؛

بعد از شهادتم غمگین نباشید و پیرو دین و مکتب اسلام باشید

همزمان با سالروز شهادت «سهراب مهرابی‌زیارانی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «همسر گرامی و دلبندم! انسان باید بمیرد، چه خوب است برای دفاع از ناموس و دین خود بمیرد، بعد از شهادت من نباید غمگین و ناراحت شوی، باید پیرو دین و مکتب اسلام باشی و صبر شما را هم از فاطمه زهرا (س) می‌خواهم ...»

فرازی از وصیت‌نامه شهید مفقودالاثر «اکبر برمایون»؛

پدرم در برابر شهادتم صبور باش زیرا موجب شکست دشمنان می‌شود

شهید مفقودالاثر «اکبر برمایون» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «پدرم می‌دانم که با شهادت من گریه نخواهی کرد و نباید هم بِکُنی؛ چون با استقامت و تحمل این ناراحتی‌ها، دشمن شکست خورده و منافقان را رسوا و روح مرا شاد خواهی کرد ...»

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مسلم دهقان‌نژاد»؛

اسلام در هیچ برهه‏‌اى از زمان، شکست نخواهد خورد

شهید «مسلم دهقان‌نژاد» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «به جبهه آمدم تا با کافران جنگیده و به آنان بفهمانم اسلام در هیچ برهه‏‌اى از زمان، شکست نخواهد خورد ...»

خواسته شهید «ذوالفقار بهرامی» از خانواده‌اش؛

برای شهادتم گریه نکنید چون من خوشحالم!

شهید «ذوالفقار بهرامی» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «پدر و مادرم به امید خدا اگر سالم برگشتم که هیچ. ولی اگر برنگشتم از گریه خودداری نمایید و هیچ ناراحت نباشید، چون من خیلی هم خوشحال هستم که می‌خواهم انتقام خون حسین (ع) و دیگر شهداء را از صدامیان بگیرم ...»