قسمت دوم خاطرات شهید «محمدعلی مکارینسبسمنانی»
برادر شهید «محمدعلی مکارینسبسمنانی» نقل میکند: «عباسآقا آهی کشید و گفت: چندین بار جلوی چشم خودم آدامس، پفک و ... خرید و داد به بر و بچههایی که توی کوچه بازی میکردن. از خودم شرمنده شدم. منطقه جهادیه منطقهای فقیرنشین بود و دست پدر و مادرها تنگ. او با توان مالی اندکش، میل و آرزو های کوچک بچهها را برآورده میکرد.»