نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شهید «میرزاعلی دریکوند» به نقل از همرزم شهید؛
همرزم شهید «میرزاعلی دریکوند» می گوید: شهید همیشه چهره ی خندانی داشت و پشت سیم خاردارهای دشمن هم با صدای بلند می خندید و بارها برای این کار با او دردسر داشتیم.
کد خبر: ۵۷۹۸۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶

خاطرات شهید «سیف‌الدین ساتیاروند» به نقل از پسرعموی شهید؛
پسرعموی شهید «سیف الدین ساتیاروند» می‌گوید: شهید خیلی معتقد به احکام، با معرفت، با غیرت، خوش اخلاق و لبان همیشه خندان داشت، هر چه از این شهید بزرگوار بگویم کم گفته‌ام.
کد خبر: ۵۷۹۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۵

خاطره شهید «منصورعلی رستم پور» به نقل از همرزم شهید؛
همرزم شهید «منصورعلی رستم پور» در بیان خاطرات شهید می گوید: شهید همواره می گفت: "دوست دارم پاسدار باشم براي حراست از حريم مقدس اسلام و جمهوري اسلامي كه اكنون توسط متجاوزين بعثي مورد تهاجم واقع شده است".
کد خبر: ۵۷۹۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۴

برگی از خاطرات شهید «مهدی شالباف»؛
«پسرم سخاوتمند بود و گاهی هر چه پول در جیب داشت به کارگری که در خانه داشتیم اعطا می‌کرد. ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۹۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

زندگینامه شهید «محمد آصفی»؛
شهید «محمد آصفی» در تاریخ بیست و پنجم اردیبهشت 1365 در طی عملیات کربلای 5 در منطقه ی حاج عمران به شهادت رسید و پیکرش را ذره ذره متلاشی می کند.
کد خبر: ۵۷۹۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «محمدحسین دباغ محمدی باغمیشه» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۹۸۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «صیدنورالدین صیدی» از شهدای دفاع مقدس آبان ماه ۱۳۵۹ در جبهه سومار به درجه رفیع شهادت نایل آمد. خیلی دوست داشت شهید شود و بار‌ها می‌گفت کاش مادرم برایم دعا کند که شهید شوم. در ادامه فیلم مصاحبه با مادر گرانقدر شهید منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۹۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

به یاد شهدای بمباران تبریز؛
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی زندگینامه شهید خردسال «محمدعلی احدی‌فرد» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۹۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

«صدای انفجار بلند شد و من در حالی که نیم‌خیز بودم احساس کردم مایعی از پشتم به سمت پاهایم در حال جریان است. ترکش به پشتم اصابت کرده بود. کمی بر روی زمین دراز کشیدم و اَشهد خود را خواندم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات رزمندگان قزوین است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۹۸۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

کلیپ/ خاطرات شفاهی
مادر شهید «مسعود باقریان» بیان میکند: روز تولد پسرم گل و شیرینی بر سر مزارش میبرم و شهادتش را تبریک میگویم.
کد خبر: ۵۷۹۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

خاطرات شفاهی شهید « سید حسن سرور»
مادر شهید « سید حسن سرور» بیان میکند: یک ماه به پایان خدمت پسرم مانده بود که به آرزویی که داشت رسید و شهید شد.
کد خبر: ۵۷۹۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

برگی از خاطرات؛
«علی، علی‌رغم آنکه در راه دفاع از نظام، لباس مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر تن کرده بود، هیچ‌گاه احترام و احوال‌پرسی از دوستان و آشنایان را دریغ نداشت و در تمام شرایط تواضع خاصی در ارتباط‌گیری با دوستان داشت ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوه‌‏چین» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۹۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

زندگینامه شهید «علی مروت سگوند»
شهید «علی مروت سگوند» به واسطه شرکت کردن در عملیاتهای مختلف بارها زخمی شد و هر بار که به مرخصی می‌آمد، قبل از اینکه زخمهایش بهبود یابد با همان تن زخمی مجدد به جبهه می‌رفت و در عملیات شرکت می‌کرد.
کد خبر: ۵۷۹۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

قبل از عمليات فتح المبين و هنگامي كه به چهره‌ی برادری نگاه می‌كردی شوق و روحيه شهادت طلبی در چهره او پيدا بود. قبل از عمليات معلوم بود كه اكثر بچه‌ها می‌خواهند به مهمانی خدا بروند و دعاهايی و نمازهايی كه اين برادران به جا مي آوردند انسان دلش مي‌خواست در كنار اين برادران بنشيند...» در ادامه خبر خاطرات این شهید والامقام بخوانید.
کد خبر: ۵۷۹۷۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

«معمولا تابستان‌ها گاهی به اتفاق هم به شغل آزاد و دستفروشی مشغول می‌شدیم و از درآمد آن، امکانات آموزشی تهیه کرده و با هم آزمایش‌های مختلف علمی انجام می‌دادیم و از همین طریق هم محمد به نیازمندان کمک می‌کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمد انصاریان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۹۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

خاطرات جانباز 70 درصد اسدالله آشوری در گفتگو با نوید شاهد
«برادرم به پدرم موضوع جبهه رفتنم را گفت، اما پدر مخالفت کرد. برادرم به پدرم پیشنهاد می‌دهد برای اسدالله زن بگیرید تا با تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن، رفتن به جبهه را از یاد ببرد. خانواده پیشنهاد زن گرفتن را به من دادند، اما من گفتم زن بگیرم یا نگیرم به جبهه می‌روم. با این وجود برایم خواستگاری رفتند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی شهید زنده «اسدالله آشوری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۹۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

خاطرات شهید «احمدیاسی»
مادر شهید «احمد یاسی» از پسرش اینگونه روایت می کند: خاطرم هست ایام عید بود که به همراه بچه‌ها به بی بی حکیمه رفتیم، احمد با ما نیامد و پیش آقا جعفر ماند. از قضا همان روزها آقا جعفر مریض می‌شود و در بستر می‌افتد. احمد هم صبح زود...» در ادامه خبر خاطرات این شهید والامقام را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۹۶۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

کتاب «سرزمین لاله‌ها» به اهتمام سرهنگ «رضا رکن‌الدینی» تالیف شده است که به صورت خاطرات ی از وی در زمان هشت سال دفاع مقدس می‌باشد.
کد خبر: ۵۷۹۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «ابراهیم زارعی» می‌گوید: فرزندم اخلاق خوبی داشت و با همه به خوبی رفتار می‌کرد. به شهید گفتم صبر کن برادرت از سربازی برگردد بعد به جبهه برو، قبول نکرد و گفت؛ می‌خواهم داوطلب به جبهه بروم و شهید شوم. همیشه به جاده‌ای که از آن رفت نگاه می‌کنم، شاید یه روز برگردد.
کد خبر: ۵۷۹۵۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خاطرات شهید «احمد تنه کار» به نقل از برادر شهید؛
برادر شهید «احمد تنه کار» در بیان خاطرات برادر شهیدش می گوید: او در عین این‌كه زحمت زیادی می‌كشید اما خسته به نظر نمی‌رسید و از زندگی نمی‌نالید علت این‌ را باید در استقلال او پیدا كرد، او می‌خواست متكی به خود باشد و برای زندگی كردن از خدا كمک می‌جست و حركت می‌نمود.
کد خبر: ۵۷۹۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۸