نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شفاهی مادر گرانقدر پاسدار شهید «رضایی»؛
شهید «محمود رضایی» از شهدای پاسدار دفاع مقدس استان ایلام است که تیرماه 1366 در جبهه منطقه سردشت به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می گوید: محمود همیشه می گفت مادر من وظیفه دارم از خاک وطنم دفاع کنم و دوست دارم شهید شوم و نباید از نبود من ترس داشته باشید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۴۹۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۵

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «محمدرضا برزگر چاه افضل» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «دولت عراق قصد تحویل من به صلیب سرخ را نداشت.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۴۹۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۴

«مدتی بود خبری از او نداشتیم، آن موقع کردستان بود، زمانی بود که می‌گفتند کومله‌ها جوان‌های ما را سر می‌بریدند، خیلی نگرانش بودم، نه پیغامی می‌فرستاد، نه نامه‌ای و نه تلفنی ...» ادامه این خاطره از شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳

مادر شهید والامقام «پاپی حسن نبوی» دار فانی را وداع گفت.
کد خبر: ۵۴۹۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۵

فیلم مستند «در جستجوی یک سرباز» به کارگردانی میثم غلامی به بخش نهایی جشنواره فیلم مقاومت راه یافت.
کد خبر: ۵۴۹۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۰

قسمت سوم خاطرات شهید «محمدمهدی پریمی»
پدر شهید «محمدمهدی پریمی» می‌گوید: «اعتقاد ما این است که شهیدان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌گیرند و در گره‌گشایی ما در این عالم سهیم هستند.»
کد خبر: ۵۴۹۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

برگی از خاطرات مادر شهید رفیعی‌مجد؛
«هنگام خوردن شام، دوباره زنگ خانه به صدا در آمد، رفتم و در را باز کردم، با کمال ناباوری دیدم اکبر است، من در میان ذوق و شادی خودم و بقیه افراد خانواده گفتم:‌ای کلک تو که گفتی مرخصی نمی‌دهند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «علی‌اکبر رفیعی‌مجد» است که از زبان مادر این شهید بزرگوار تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۹۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «احمد ملانوری شمسی» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «ما در اسارت تحت شدیدترین شکنجه‌های روحی بودیم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۴۹۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

گفتگو با والدین شهید «محمد قربانی‌محمدآبادی»/ قسمت دوم
والدین شهید «محمد قربانی‌محمدآبادی» در این کلیپ نقل می‌کنند: «در کودکی تمام بدنش سوخت. اما خداوند او را برای روزهای سخت نگه داشت.»
کد خبر: ۵۴۹۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علیرضا انصاری» بیان کرد: علیرضا عکس‌های خودش را سوزاند، می‌گفت من این عکس‌ها را با قیافه گرفته بودم.
کد خبر: ۵۴۹۵۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۲

قسمت دوم خاطرات شهید «سیامک افرادی»
مادر شهید «سیامک افرادی» نقل می‌کند: «سیامک گفت: تو خرمشهر بعثی‌ها می‌یان توی خونه و زندگی مردم می‌ریزن؛ پدر‌ها و مادر‌ها رو می‌کشن و حیثیت، آبرو و عفتمون رو می‌برن. این فکرا داره دیوونم می‌کنه.»
کد خبر: ۵۴۹۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حسین صبوریان» می‌گوید: «گفت مادر اگر این جمعه نیامدم چون امتحان دارم و می‌خواهم درس بخوانم، ما نمی‌دونستیم که می‌خواهد به جبهه برود، دایی‌اش که شهید شد گفت من باید به جبهه بروم، باید بروم و در راه دایی‌ام شهید بشوم.»
کد خبر: ۵۴۹۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲

کلیپ با ستاره‌ها؛ معرفی شهید «سید علی‌اصغر جوادی‌آملی»
کلیپ «با ستاره‌ها» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و گروه تلویزیونی بسیج صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. در این کلیپ به معرفی شهید «سید علی‌اصغر جوادی‌آملی» پرداخته شده است که توجه شما را به دیدن آن جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۴۹۵۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

قسمت دوم خاطرات شهید «محمدمهدی پریمی»
پسرعموی شهید «محمدمهدی پریمی» نقل می‌کند: «پسری پاک، منزه و خوش قلب بود در ایام کودکی و در دورانی که فرزندان نیاز به مهر مادری دارند، محمد مادرش را از دست داد. او در زمره اهل تقوا و ایمان قرار داشت.»
کد خبر: ۵۴۹۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

روایت اسرای مفقودالاثر؛
اوایل اسارت یکی از فرماند‌های بعثی دستور داد که اول صبح باید دور محوطه بدوید و چند دقیقه‌ای نرمش انجام بدهید. تعدادی رزمنده ایرانی کنار هم ورزش صبحگاهی شروع کردیم و در زادگاه صدام! خیلی باشکوه به‌نظر می‌رسید. نزدیک بود چشمانشان از حدقه بیرون بزند. باورشان نمی‌شد این‌ها همان‌هایی هستند که با کابل دنبالشان می‌کنند و تحقیرشان می‌کردند! چند دقیقه‌ای مات و مبهوت به این نظم و حرکات هماهنگ نگاه کردند آخرش کاسه صبرشون لبریز شد و بعد با کابل و چوب ریختند سر بچه‌ها و بزن بکوب شروع شد و ورزش تبدیل شد به تعقیب و گریز و غلتاندن بچه‌ها توی خاک محوطه... ادامه این خاطره آزاده ایلامی را بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

«بعد از پیروزی انقلاب بین بچه‌های انقلابی در شهر صنعتی اراک مقداری اختلاف پیش آمده بود، برای همین خاطر شهید حق‌شناس انجمن اسلامی شرکت خانه‌سازی سکایی را با همراهی و همکاری دوستانش به راه انداخت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مصطفی حق‌شناس» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۹۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسین شیخ‌زاده بهابادی» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «گلوله‌ای که کنار قلبم جا خوش کرده است.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۴۹۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «حسن سالاری نژاد» می‌گوید: «ساعت هشت صبح حمله می‌کنند، چند نفر از رودان که همراهش بودند، هیچ حرفی به ما نگفتند، گفتند ما چیزی ندیدیم، شهید نشده. خودش می‌گفت باید بروم برای اسلام و کشورم شهید شوم.»
کد خبر: ۵۴۹۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدمهدی پریمی»
هم‌رزم شهید «محمدمهدی پریمی» نقل می‌کند: «شهید پریمی کم سن و سال بود؛ اما از خواب زود بلند می‌شد و از سنگر بیرون می‌آمد. با توجه به آن سرما و لباس غواصی خیس، آن را بر تن می‌کرد و با عشق و علاقه داخل آب می‌شد.‌ می‌گفت: این لباس دامادی من است و بایستی با این لباس به شهادت برسم.»
کد خبر: ۵۴۹۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

روایت اسرای مفقودالاثر (1)؛
دکتر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد و تا مدت‌ها جز اسرای مفقودالاثر بود. وی در خاطرات ش بیان می‌کند: «بعد از چند هفته یک روز آمدند برای بردن دو نفر به بهداری و من به خودم اجازه دادم که بلند شوم و برای اولین بار در اردوگاه پانسمان شوم. یک نگهبان قوی هیکل و سیاه چهره همراه بهیار بود. از قبل با ارشد آسایشگاه هماهنگ کرده بودم که امروز من بروم. وقتی آمدند من هم بلند شدم. نگهبان با اشاره گفت که تو چته؟ و من هم زخمم رو نشان دادم که وضع فجیعی پیدا کرده بود. نگاهی به من کرد و گفت تَعال. خوشحال شدم که بالاخره بعد از مدت‌ها زخمم ضدعفونی می‌شود و پانسمان می‌کنند، اما تا نزدیک شدم آنچنان با سیلی به صورتم کوبید که.... ادامه این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۴۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰