گفتگو با مادر شهید «عرفان اسدی»
«فریده تیموری» مادر شهید «عرفان اسدی» میگوید: یک روز عرفان با خواهرش تماس میگیرد و میگوید؛ میخواهم برای ماموریتی به مرز خسروی بیایم میدانم شهید میشوم، اعلامیه شهادت خودم را چاپ کردم سال 93 روز پنجشنبه شهید میشوم روز جمعه هم به خاک میروم، وقتی من از صحبت هایشان مطلع شدم با او تماس گرفتم و گفتم این حرف ها چیه به خواهرت زدی، تو الان باید حجله دامادی بچینی، کارت عروسی پخش کنی، گفت: سردار بزرگ، این حرف رو نزن حجله شهادت از همه حجلهها زیباتر است، شهادت آرزوی من است.