خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «منصور میرزاده کوهشاهی» میگوید: «شهید اخلاق خیلی خوبی داشت و بسیار مهربان و باخدا بود. ساعت 5 عصر بود و شهید رفته بود که کارهای مربوط به بسیجش را انجام دهد که با اشرار درگیر میشود و به شهادت میرسد. در آنجا اشرار زیاد بود و شهید برای امنیت مردم جانش را فدا کرد.»
کد خبر: ۵۶۵۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «موسی قریشی کولغانی» میگوید: «شهید رفتارش با فامیل و همسایهها خیلی خوب بود و تمام همسایههایمان از او راضی بودند. در خانه پدرم سه ماه بیشتر با شهید زندگی نکردم اما همسایهها اینقدر شهید را دوست داشتند که میگفتند کاش شهید داماد ما بود.»
کد خبر: ۵۶۴۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین روشی» میگوید: «قبل از اینکه با شهید ازدواج کنم با خانواده او آشنایی کامل داشتم، خانواده خوب و متدینی داشت و خود شهید هم خیلی خوب بود، با مردم رفتار خوبی داشت. شهید بسیجی بود و از طرف جهاد سازندگی در جزیره ابوموسی شروع به فعالیت کرد. نمیتوانستم به او بگویم برای کشور و دینت کار نکن.»
کد خبر: ۵۶۴۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «احمد یوسفیپور (صبحی)» میگوید: «بار اول از طریق بسیج و بار دوم از طریق نیروی دریایی سپاه، به جبهه اعزام شد. چهل و پنج روز از حضورش در جبهه میگذشت و به پشت خط جبهه آمده بود که به پایگاهشان حمله میشود. هشت سال مفقودالاثر شد، بعد از هشت سال یک پلاک برایم آوردند.»
کد خبر: ۵۶۴۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «مهردل میرزایی» میگوید: «شهید مرد خیلی بزرگی بود. امنیت منطقه را حفظ میکرد. به دلیل درگیری که در یک طایفه پیش آمده بود برای انتقام شهید را به شهادت رساندند.»
کد خبر: ۵۶۳۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عیسی نبیزاده» میگوید: «شهید یک بار در جبهه شرکت کرد و در این مدتی که در جبهه حضور داشت در منطقه فاو مورد اصابت ترکش قرار میگیرد. شهید در حال انجام ماموریت بود و داشت از خانه بیرون میآمد که یک عده از اشرار مسلح که کمین کرده بودند شهید را به شهادت میرسانند.»
کد خبر: ۵۶۳۷۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عیسی بهرامی سعادتآبادی» میگوید: «یک روز به خوابم آمد و گفت خبر از پاهای پسرمان داری؟، بیدار که شدم از پسرم پرسیدم چه اتفاقی برای پایت افتاده، گفت یکی از پاهایم را نمیتوانم خم و راست کنم. بهش گفتم من که اینجا هستم خبر از تو ندارم ولی پدرت در خواب به من گفت که تو را به دکتر ببرم.»
کد خبر: ۵۶۳۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی سلیمی» میگوید: «شهید در خیلی از عملیاتهای منطقه حضور داشت. همرزمان شهید به من گفت که شهید قایق را برداشت تا افراد زخمی را با خودش بیاورد که ناگهان قایق را بین مرز عراق و جزیره مجنون زدند و...»
کد خبر: ۵۶۳۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
تاریخ شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامرضا بهاری» می گوید؛ همسرم خیلی فرد مومن و بااخلاقی بود. بعد از ازدواج و تولد پسرم با وجود اینکه چند سال از جنگ گذشته بود اصرار به رفتن داشت و برای جبهه بیقراری میکرد. چند نوبت ما را گذاشت و به جبهه رفت تا آخر به آرزویش شهادت رسید.
کد خبر: ۵۶۲۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس زارعی» میگوید: شهید به مدت یک هفته به مرخصی آمده بود، گفت میخواهد به یک عملیات برود و بعد از آن برمیگردد. شهید رفت و بعد از عملیات دیگر برنگشت. قبل از شهادتش از رفتنش ناراحت بودم و چند باری برایش نامه نوشتم، شهید در جواب نامهها میگفت «جانم را فدای بچهام میکنم ولی اسلام در خطر است.»
کد خبر: ۵۶۲۷۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «رسان ذاکری» میگوید: «از ازدواجمان پنج سال بیشتر نگذشته بود که شهید به خدمت رفت، زمانی که جبهه بود، در سرپل ذهاب عملیات داشتند که خواهرزادهاش در آنجا اسیر شد. شهید نیز دیگر برنگشت.»
کد خبر: ۵۶۲۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
گفتگوی تصویری با همسر شهید «محمد باقر مرادی»
«لیلا جهانی» میگوید: محمد برای مأموریت رفته بود به من گفت اول مهر برای ثبت نام فرزندمان خودم برگردم. دو روز بعد یکی از دوستانش درب منزل ما آمد، خیلی ناراحت بود و اشک در چشمانش شک کردم، درخواست شناسنامه کرد و گفت: میخواهند دفترچه اتکا بدهند باید شناسنامه محمد را ببرم.
کد خبر: ۵۶۲۳۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
گفتگوی تصویری با همسر شهید «امید حشمتی»
«پریوش عمر ملی» میگوید: همسرم در یک سنگبری کار میکرد تا اینکه کار خود را رها کرد و راهی جبهه سردشت شد و به فعالیت خود ادامه داد. رژیم بعث عراق در فجیعترین جنایت جنگی که بمباران شیمیایی این منطقه بود خیلی از مردم را از بین برد که امید را هم از نفس انداخت و به شهادت رساند.
کد خبر: ۵۶۲۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «دادعلی پرکیزاده» میگوید: همه داشتند برای دفاع از کشور به جبهه میرفتند برای همین با رفتنش مخالفت نکردم، خیلی دلش میخواست به جبهه برود و در آخر هم به جبهه رفت. شهید همیشه میگفت «به خاطر میهن و کشور باید به جبهه بروم و خدمت کنم.»
کد خبر: ۵۶۲۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
گفتگوی تصویری با همسر شهید «مراد بری ور»
«توران عیسائیان» می گوید: سال 1365 همسرم وارد سپاه پاسداران شد و همیشه در منطقه جنگی خوزستان حضور داشت و فعالیت می کرد تا اینکه بازنشست می شود اما مجددا از طرف سپاه دعوت به همکاری شد او را به پاوه اعزام کردند و نهایتا حین درگیری با منافقین در ارتفاعات شاهو سقوط می کند و به شهادت می رسد.
کد خبر: ۵۶۲۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۳
گفتگوی تصویری با همسر شهید «امامعلی کهراری»
«مرضیه مؤمنه» می گوید: شهید در شهرداری کرمانشاه کار می کرد. روزی که پناهگاه پارک شیرین را بمباران کردند داوطلبانه به کمک مردم شتافت. داخل پناهگاه می شود که دشمن مجددا ساعت 13:30 همانجا را مورد هدف قرار می دهد و همسرم به شهادت می رسد.
کد خبر: ۵۶۲۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۳
در مراسمی با حضور آیت الله دژکام نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز و ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، از جمعی از مادران و همسران شهدا ی جاویدالاثر این شهرستان تقدیرشد.
کد خبر: ۵۶۲۱۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حمید میرزایی سیرویی» میگوید: «شهید در درگیری با اشرار و راهزنهای مسلح در منطقه کهورستان به شهادت رسید. ایشان فرمانده بندر خمیر بود و در آن منطقه در حال گشتزنی بودند، اشرار در آنجا کمین کرده بودند و شهید با آنها برخورد میکند و ...»
کد خبر: ۵۶۲۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسن ربیعی شریفی» میگوید: «شهید اخلاق خوبی داشت. کارگر شرکت نفت بود و در بسیج هم حضور فعالی داشت. زمانی که نیرو به خرمشهر میبردند شهید هم همراهشان رفت و در آنجا به اسارت گرفته شد، بعد از اینکه به اسارت گرفته شد، شهید را به عراق بردند و ...»
کد خبر: ۵۶۱۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد کارگر» میگوید: «قبل از اینکه شهید به شهادت برسد، همرزمش بهش اطلاع میدهد که تیراندازی شده است و تا شهید متوجه میشود تیر به گلویش اصابت میکند. همرزم شهید گفت زمانی که شهید به شهادت رسید بوی خوشی از پیکرش به مشام میرسید...»
کد خبر: ۵۶۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۳