اصطلاحات آزادگان در اردوگاه های عراق + قسمت اول
«آدم کش»
در اردوگاه شانزده تکریت یکی از پزشکان عراقی که در لباس طبابت اسرا را شکنجه می کرد، به نام «آدم کش» معروف شده بود .
« آب از نو می آید»
هر زمان که بازرسان صلیب سرخ جهانی جهت بازید اردوگاه می آمدند، نیروهای عراقی نیز آب لوله کشی اردوگاه را وصل می کردند و آب جریان می یافت.
به همین جهت برای اطلاع سایرین اسرا از بازدید صلیب سرخ ، اصطلاحاً گفته می شد: « آب از نو می آید» .
گاو صندوق
سلولهای زندان استخبارات به « گاوصندوق » معروف بود و دلیل این امر، شباهت آن از لحاظ ضخامت و قفل رمزی و سایر ویژگیهای آن به گاو صندوق بود.همیشه موذین
در اردوگاه های عراق بعضی از سربازها وقتی كه برای بازدید از مكانهای نظافت شده توسط برادران آزاده در آسایشگاه به آنجا می آمدند ، سعی در بی ارزش جلو دادن زحمت برادران داشتند. مثلاً در مقابل نظافت عمومی كه برادران در روزهای جمعه به واسطه جلوگیری از بروز بیماریهای عفونی داشتند و یا تِی كشیدن مستمر ایشان در هر روز، سربازان مذكور با بیان كلمه «موذین» (بد) یا عبارت «كل استعداد موذین» ، «كل سطوح موذین» و «نظافت موذین» قصد بی ارزش نشان دادن كار آنها را داشتند. از این رو اسرای اردوگاه آنها را به نام «همیشه موذین» می شناختند.
آنجا هوا بارانی است
وقتی كه سربازهای عراقی به بهانه های واهی به اسیری پیله می كردند و او را مورد ضرب و شتم قرار می دادند، اسرا به هر كسی كه می خواست از آنجا رد شود، می گفتند: « آنجا هوا بارانی است». یعنی مواظب باش كه به تو گیر ندهند و كتک نخوری .
ضعیت قرمزه
به دلیل محدود بودن جوّ اردوگاه و فشار روحی بسیاری كه از ناحیه بعثیها به برادران آزاده وارد می آمد ، هر وقت كه برادران تصمیم به انجام كاری در آسایشگاه داشتند، یک نفر را به نگهبانی و دیده بانی می گماشتند تا آمدن عراقیها را خبر دهد. او نیز نزدیک شدن نگهبان عراقی را با عبارت « وضعیت قرمزه» به دیگران تفهیم می كرد.
یوم التنظیف در اردوگاه های عراق
یكی دیگر از آزارهای مكرر بعثیها، بهانه جوییهای بی اساس آنها بود. مثلاً روزهای جمعه را برادران به نظافت اختصاص می دادند و بعد از تخلیه اثاثیه شخصی از آسایشگاه به بیرون، آنجا را تمیز می كردند. اما بعثیها وقتی برای بازدید می آمدند، می گفتند كه در اینجا بوهای نامطبوع می آید و باید دوباره نظافت شود. البته هدف آنها نه نظافت مجدّد بلكه آزار برادران بود. لذا آن روزهای پرتلاش را برادران « یوم التنظیف» می نامیدند.
یوم التیغ
دشمن بعثی به حدّی از اسلام متنفّر بود كه حتی تحمّل دیدن محاسن برادران آزاده را نیز نداشت، لذا روزهای دوشنبه و جمعه را به تراشیدن موی سر و ریش اختصاص داده بود. در این روزها به هر چند نفر از برادران یک تیغ می دادند تا سر و صورت خود را بتراشند، اما قبل از تحویل دادن تیغها، بیرحمانه به جان اسرا می افتادند و بعد تیغها را می دادند و پس از تراشیدن موی سر و صورت، آنها را تحویل می گرفتند، زیرا همراه داشتن تیغ یا سایر آلات تیز و بُرنده جرم محسوب می شد. از سوی دیگر، به دلیل كُند شدن تیغها بر اثر مصرف زیاد، سر و روی همه برادران خون آلود می شد. به همین دلیل اسرا آن روزها را « یوم التیغ » می نامیدند.
یوم الممنوع
به طور كلی ، بعثی ها فشارهای مضاعفی روی برادران وارد می ساختند و در بعضی از اوقات سختگیریها و شكنجههای شدید را اعمال میكردند. مثلاً ایّام مبارک دهه فجر ؛ محرّم ؛ هفته جنگ و نظایر اینها مشخص بود، اما در بعضی مواقع كه مناسبتی در ایران وجود نداشت، اسرا از شكنجه عراقیها متوجه میشدند كه باید اتفاق مهمی از قبیل عملیات نیروهای ایران علیه ارتش بعث افتاده باشد. از این رو آن ایام با پی آمدهایش به « یوم الممنوع » معروف شده بود.
یوم الوداع آزادگان
معمولاً برادران رزمنده قبلاً در مناطق جنگی با یكدیگر آشنا شده بودند ، از این رو وقتی كه به اسارت در می آمدند بعضاً یكدیگر را می شناختند. اما اكثر برادران فقط در اردوگاه و بعد از اسارت با هم آشنا شدند و این آشنایی در غربت، بسیار ارزنده بود. در این بین، بعثیها نیز بعضاً جابجایی هایی صورت می دادند و اسرای اردوگاهها را معاوضه می كردند و یا آنها را از اردوگاهی به اردوگاههای دیگر منتقل می ساختند و آن وقت بود كه وداع و جدایی برای عزیزان آزاده بسیار سخت و حزن انگیز می شد. به همین دلیل روزهای انتقال برادران به « یوم الوداع » معروف شده بود.
منبع: کتاب خاکریزپنهان