شهید مرداد ماه;
چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۶
شهید محمد جواد فخری در سال 1341 در خانواده ای مذهبی در برازجان چشم به دنیا گشود.از جمله کسانی بود که با برادران مسلمان و انقلابی دیگر، حزب جمهوری اسلامی دشتستان یا بنا به فرموده خود ایشان در وصیتنامه خانه اش را پایه گذاری نمود.سرانجام در 1362/5/1 به شهادت رسید.
فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید محمد جواد فخری


زندگینامه شهید محمد جواد فخری

 

 شهید محمد جواد فخری در سال 1341 در خانواده ای مذهبی در برازجان چشم بدنیا گشود. در سن سه سالگی چون پدرش مامور شهربانی بود از برازجان به کازرون منتقل شدند و دوران دبستان را در کازرون به اتمام رساند.چند سال بعد خانواده شهید به شهری بنام داراب منتقل شدند و جرقه اولین فعالیت این عاشق راه حق و مخلص خدا از آنجا آغاز شد. جرقه ای که عاقبت باعث گشت به پیش پروردگارش رفته و از نعمات بیکران آن ذات بی انتها بهره مند گردد. باری دوران راهنمائی را جواد با مشکلات بسیاری بپایان رساند.  از جمله مشکلاتی که برای ایشان بوجود آمد و سرمنشاء مشکلات بعدی بود  انشائی بود که ایشان درباره نفت ایران و چگونگی بغارت رفتن آن توسط کشورهای دیگر نوشته بود، معلوم نبود او این چیزها را از کجا یاد گرفته بود و بخاطر این انشاء مزاحمت های زیادی برای ایشان ایجاد شد. از دیگر مشکلات ایشان درگیری با دبیران زن بود که چون حجاب خود را رعایت نمیکردند  مورد خشم ایشان قرار میگرفتند و به همین  جهت اکثر دبیران و اولیاء مدرسه با ایشان و عقاید ایشان مخالفت مینمودند. آری تحصیلات  راهنمایی نیز نیز بپایان رسید و چند سال بعد خانواده شهید به برازجان آمدند. آمدن ایشان به برازجان همراه بود با فعالیتهای  پیگیر و شوق انگیز شهید تا جایی که حتی امکان داشت برای چند روزی بخاطر فعالیت های زیاد سری به خانه بزند - بعد از مدتی اقامت در برازجان جواد موفق به کسب دیپلم گردید و بعد از پیروزی شگوهمند انقلاب اسلامی که یکی از آرزوهای دیرینه اش بود در جهاد سازندگی برازجان با اشتیاق فراوان شروع به فعالیت نمود. و پس از مدتی از جمله اولین کسانی بود که با برادران مسلمان و انقلابی دیگر، حزب جمهوری اسلامی دشتستان یا بنا به فرموده خود ایشان در وصیتنامه خانه اش را پایه گذاری نمود و بهمراهی بقیه برادران در راه آگاه نمودن مردم چه در روستاها و چه در خود برازجان از هیچ کوششی دریغ نداشت. آری جنگ میان کفر و اسلام آغاز گردید و او قاسم وار به میدان کارزار شتافت و اولین بار پس از سه ماه گذران در جبهه های حق و نبرد با کفار سالم به شهر و دیارش بازگشت. ولی او شعله عشقش خاموش ناشدنی بود و دیگر بار به جبهه شتافت و در عملیات فتح المبین شرکت نمود و با سرافرازی و مژده پیروزی با افتخار به آغوش خانواده شتافت. در این مدت یکبار نیز از طرف جهادسازندگی افتخاری به سرکشی و آمارگیری از مناطق جنگی کشور شتافت و دیگر بار بازگشت. مدتی دیگر از عمر گرانبهایش را  سپری شد و چون دنیای مادی و جسم مادی و فنا شدنی جایگاه خوبی برای روح بر عظمت و با شکوه او نبود و همچنین عشق به مهدی (عج) و نائب مهدی خمینی کبیر و سیدالشهداء در اعماق جانش شعله ور شده بود لذا دیگر بار بسوی جبهه شتافت ولی این بار رفتنش با دفعات قبل تفاوتی بزرگ داشت چرا که او در این سفر به آرزوی دیرینه اش در 1362/5/1 که لقاء الله بود نائل آمد و پیش آن کسانی که بقول خودش شرم داشت در قطعه شهدا  سرش را جلوی قبر آنها بلند کند هجرت نمود.

 

 

 

وصیت نامه پیکارگر قهرمان و رزمنده شجاع اسلام شهید جواد فخری

 

بله ما به فرموده اماممان که میفرمایند ما میخواهیم آمال انبیاء را محقق کنیم وارد صحنه میشویم چرا که باید فرجام و سرانجام کارما همانند امامانمان شهادت باشد. هم اکنون که این وصیتنامه را مینویسم در یکی از اتاقهای حزب جمهوری اسلامی برازجان هستم چرا؟ چونکه حزب خانه من است و من در این تشکیلات بزرگ شده ام و شهادتم را مدیون این تشکیلات صد در صد اسلامی میدانم. چند کلامی میخواهم به کسانی که با تشکیلات پوشالی خودشان میخواهند حزب را که یک تشکیلات اسلامی است تضعیف کنند . حرف بزنم مردم میدانند. حزبی که بهای آن به قیمت خون شهدائی چون سید مظلوم دکتر بهشتی و دکتر باهنر و مفتح و غیر و هدفش اسلام و خط آن خط امام است که خوب فرمودند حضرت حجه الاسلام خامنه ای  که ما ولایت حزب را بعد از ولایت میدانیم یعنی تابع بی چون و چرای رهبر و امامیم. خدا لعنت کند کسانی را که به نام اسلام به اسلام ضربه میزنند و زیر لوای اکثر نامها میخواهند روحانیت ما را تضعیف کنند . مردم به شما توصیه میکنم بعنوان یک شاگرد کوچک حجه الاسلام  حسینی قدر این روحانیون را بدانید و به حرفهای تعدادی فرصت طلب که تا دیروز مصدق رهبرشان بود گوش ندهید که خدا خود حساب آنان را میدهد و اما چند نکته ای به پدر و مادرم بمانند تمام شهدا به شما توصیه میکنم که ناراحت نباشید که ضد انقلاب سوء استفاده بکند. پدر و مادرم میدانم که در زندگی فرزند خوبی برایتان نبودم ولی با خوبی خودتان مرا ببخشید و اگر گاهی اوقات ناراحتتان میکردم قصد بدی نداشتم خدا خودش میداند. در پایان از تمام دوستان و همشهریان عزیز میخواهم که خط امام را منشاء کار خود قرار دهند و همیشه در تمام مسائل روحانیت را منبع اطلاعات خود قرار دهند و خط خود را از خط روحانیت مبارز و خط امامی و سازش ناپذیر بگیرند که در آخر به شکست منتهی نشوند.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده