خاطراتی از شهید قرآنی
خاطره ای از برادر شهید ( محمود دشتی) :
خصوصیات اخلاقی و روحی شهید
شهید یوسف دشتی در سال ۱۳۴۴ متولد و ۷ سال بعد از آن وارد دبستان شد و تا دیپلم درس خواند از اول راهنمایی تا زمانی که دیپلم گرفت بیش از پانزده بار به جبهه رفت.
و هر بار که جبهه میرفت سعی میکرد در مراسمات رسمی که سپاه برای رزمندگان تشکیل میداد شرکت کند و موقعی که رزمندگان اسلام به سوی جبهه نور علیه باطل حرکت میکردند در ماشین مینشست و بسوی جبهه حرکت میکرد.
از اول راهنمایی که عضو بسیج مستضعفین شده بود در پایگاههایی مقاومت فعالیت داشت .
هم درسش را میخواند و هم وظیفه خود میدانست که به جبهه برود و بر علیه استکبار جهانی بجنگد و از ملت مظلوم ایران در مقابل ظالمان دفاع کند
یک بار شدیداً در عملیات فتح المبین مجروح شد و از ناحیه یک چشم نابینا گردید و در طول بسیجی بودنش فرماندهی دو تا از پایگاههای گناوه را بر عهده داشت
او شدیداً با گروههای مخالف جمهوری اسلامی مخالفت میکرد و آنها را ارشاد و راهنمایی میکرد .
در کربلای ۵ شدیداً مجروح شد ایشان را آوردند پشت جبهه مداوا کردند و به ایشان گفتند به شهرستان خود بر گردید.
ایشان گفتند بنده میخواهم در عملیات حق علیه باطل شرکت کنم تا ان شاالله شهادت نصیبم گردد و چنین شد و شهادت نصیب ایشان گردید .
بین چهار تا پنج ماه در جبهه حق علیه باطل بود و بدنش حالت پوسیدگی درست کرده بود و حدود پنج ماه ایشان را آوردند با بدن قطعه ، قطعه شده و تشییع جنازه خوبی هم شد. و همیشه تکیه کلام ایشان این بود که پیرو ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد و دستور اسلام را رعایت فرمایید تا همیشه در زندگی موفق باشید و در آخرت جوابگوی اعمال خود باشید
همیشه میگفت : دستورات اسلام را رعایت کنید چون ما در این دنیا موقت زندگی میکنیم این دنیا مثل این میماند که دانش آموزی خوب درسش را میخواند و سر کلاس خوب گوش میدهد و بعد هم تمرین میکند ایشان موقع امتحان دادن هیچ اضطرابی ندارد و موفق میشود .
همیشه در راهپیمایی و مراسمات دینی شرکت میکرد نزدیک یک سال معلم پرورشی، آموزش و پرورش بود و معلم قرآن بود .
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر